انتقال نور حضرت زهرا به صلب پیامبرنطفه حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) از میوهای بهشتی که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در شب معراج از آن استفاده کردهاند، به وجود آمده است. عدهای از مخالفین به این موضوع اشکالاتی وارد کردهاند که در این مقاله به برسی این موضوع پرداخته میشود. فهرست مندرجات۲ - پاسخ اجمالی ۳ - بیان روایات شیعه ۳.۱ - روایت اول ۳.۱.۱ - متن روایت ۳.۱.۲ - بررسی سند روایت ۳.۱.۲.۱ - احمد بن زیاد بن جعفر همدانی ۳.۱.۲.۲ - علی بن ابراهیم ۳.۱.۲.۳ - ابراهیم بن هاشم ۳.۱.۲.۴ - عبدالسلام بن صالح ابوالصلت الهروی ۳.۲ - روایت دوم ۳.۲.۱ - متن روایت ۳.۲.۲ - بررسی روایت ۳.۲.۲.۱ - محمد بن موسی بن متوکل ۳.۲.۲.۲ - عبدالله بن جعفر حمیری ۳.۲.۲.۳ - یعقوب بن یزید ۳.۲.۲.۴ - حسن بن علی بن فضال ۳.۲.۲.۵ - عبدالرحمن بن الحجاج ۳.۲.۲.۶ - سدیر صیرفی ۳.۳ - روایت سوم ۳.۴ - روایت چهارم ۳.۵ - روایت پنجم ۳.۶ - روایت ششم ۳.۶.۱ - از طریق ابن عباس ۳.۶.۲ - از طریق هشام بن عروه ۳.۶.۳ - از طریق حذیفه یمانی ۳.۶.۴ - از طریق ابان بن تغلب ۳.۷ - روایت هفتم ۳.۸ - نتیجه ۴ - روایات اهل سنت ۴.۱ - روایت اول ۴.۱.۱ - سند اول ۴.۱.۲ - سند دوم ۴.۲ - روایت دوم ۴.۳ - روایت سوم ۴.۳.۱ - طریق اول ۴.۳.۲ - طریق دوم ۴.۳.۳ - طریق سوم ۴.۳.۴ - طریق چهام ۴.۴ - روایت چهارم ۴.۵ - روایت پنجم ۵ - نکات پایانی ۵.۱ - نکته اول ۵.۲ - نکته دوم ۵.۳ - نکته سوم ۵.۴ - نکته چهارم ۵.۴.۱ - اقوال اهل سنت در مورد معراج ۵.۴.۱.۱ - قبل از بعثت ۵.۴.۱.۲ - یک سال بعد از بعثت ۵.۴.۱.۳ - پانزده ما بعد از بعثت ۵.۴.۱.۴ - هجده ماه بعد از بعثت ۵.۴.۱.۵ - تعدد معراج پیامبر ۵.۴.۲ - قول شیعه ۶ - نتیجه کلی ۷ - پانویس ۸ - منبع ۱ - مقدمهمتاسفانه تعدادی از سایتهای مخالف وقتی به روایاتی میرسند که میگوید نطفه حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) از میوهای بهشتی که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در شب معراج از آن استفاده کردهاند، به وجود آمده میرسند، اشکالاتی مطرح میکنند، از جمله اینکه: اولاً: اسناد این روایات را زیر سؤال میبرند؛ ثانیاً: با استناد به این که معراج رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بعد از ولادت حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) به وقوع پیوسته، این روایت را موضوع میدانند؛ ثالثا: اضطراب متن روایت را که نطفه حضرت زهرا از کدام میوه بهشتی به وجود آمده، دلیل دیگری بر ساختگی بودن آن اقامه کردهاند. حالا در ادامه به بررسی این موضوعات پرداخته میشود. ۲ - پاسخ اجمالیاولا: سندهای این روایت از نظر شیعه صحیح و معتبر است که در قسمتهای بعد مفصل بررسی شده و نظر علمای شیعه درباره صحت سند آنها آورده میشود. افزون بر این، این روایت در منابع اهل سنت نیز با اسناد متعدد از طریق صحابه همانند: عمر بن خطاب (با دو سند)، عایشه همسر رسول خدا (با چهار سند)، ابنعباس (با چندین سند) امسلیم صحابیه و سعد بن مالک نقل شده است. و از نظر قاعده رجالی اهل سنت نیز، اگر یک روایت تعدد طرق داشته باشد، هرچند سندهایش ضعیف باشد، حجت است و برخی تصریح کردهاند که اینچنین روایتی، تبدیل به «حسن» میشود. ثانیا: از نظر روایات صحیح شیعه، ولادت حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) سال پنجم بعثت بوده است؛ ثالثا: متون روایات در این که نطفه حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) از کدام میوه بهشتی منعقد شده، مضطرب نیست؛ بلکه هر کدام یک نوعی از میوهها را بیان کرده و در برخی روایات هم تصریح شده است که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از تمام میوههای بهشتی تناول کرده و در نتیجه نطفه ایشان از همه میوهها به وجود آمده است. ۳ - بیان روایات شیعهدر تفصیل بحث ابتدا روایات شیعه را بررسی کرده و پس از آن روایات اهل سنت را متذکر خواهیم شد. ۳.۱ - روایت اولاز امام هشتم (با سند صحیح) انقعاد نطفه از خرمای بهشتی بوده است: در روایت صحیح ذیل امام هشتم (علیهالسّلام) چند مطلب را با استناد به آیات قرآن و روایات پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در پاسخ به سؤالات ابوصلت هروی که یکی از شیعیان مقربین و یاران خاص آن حضرت بوده، خبر داده است: ۱. در پاسخ این سؤال که مؤمنان چگونه در منازل بهشتی پروردگارشان را زیارت میکنند فرمود: اطاعت و زیارت پیامبر در دنیا و آخرت، همانند اطاعت و زیارت خداوند است؛ ۲. در پاسخ سؤال از روایتی که ثواب «لا اله الا الله» گفتن را نگاه به چهره الهی میداند، فرمود: خداوند که چهره ندارد اما انبیاء، رسولان و حجت الهی همانند امامان معصوم (علیهمالسلام)، «وجه» خداوند هستند که مردم به وسیله آنان به سوی خدا، دین خدا و معرفت الهی روی میآوردند. ۳. سؤال سوم اباصلت ابن بود که آیا بهشت و جهنم الآن خلق شدهاند؟ امام فرمود: بلی خلق شدهاند و رسول خدا در معراج وارد بهشت شد و آتش را دید و کسی که منکر آنها شوند رسول خدا را تکذیب کردهاند. آنگاه امام هشتم (علیهالسّلام) در ادامه به داستان خوردن میوه بهشتی (رطب) در بهشت و انقعاد نطفه فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) از این میوه، تصریح نموده است. ۳.۱.۱ - متن روایتحَدَّثَنَا اَحْمَدُ بْنُ زِیَادِ بْنِ جَعْفَرٍ الْهَمَدَانِیُّ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ اِبْرَاهِیمَ عَنْ اَبِیهِ اِبْرَاهِیمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ عَبْدِ السَّلَامِ بْنِ صَالِحٍ الْهَرَوِیِّ قَالَ قُلْتُ لِعَلِیِّ بْنِ مُوسَی الرِّضَا (علیهالسّلام) یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِمَا تَقُولُ فِی الْحَدِیثِ الَّذِی یَرْوِیهِ اَهْلُ الْحَدِیثِ اَنَّ الْمُؤْمِنِینَ یَزُورُونَ رَبَّهُمْ مِنْ مَنَازِلِهِمْ فِی الْجَنَّةِفَقَالَ (علیهالسّلام) یَا اَبَا الصَّلْتِ اِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی فَضَّلَ نَبِیَّهُ محمد [۱] (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) عَلَی جَمِیعِ خَلْقِهِ مِنَ النَّبِیِّینَ وَ الْمَلَائِکَةِ وَ جَعَلَ طَاعَتَهُ طَاعَتَهُ وَ مُتَابَعَتَهُ مُتَابَعَتَهُ وَ زِیَارَتَهُ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ زِیَارَتَهُ فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَّ مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ اَطاعَ اللَّه وَ قَالَ اِنَّ الَّذِینَ یُبایِعُونَکَ اِنَّما یُبایِعُونَ اللَّهَ یَدُ اللَّهِ فَوْقَ اَیْدِیهِمْ وَ قَالَ النَّبِیُّ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مَنْ زَارَنِی فِی حَیَاتِی اَوْ بَعْدَ مَوْتِی فَقَدْ زَارَ اللَّهَ جَلَّ جَلَالُهُ وَ دَرَجَةُ النَّبِیِّ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فِی الْجَنَّةِ اَرْفَعُ الدَّرَجَاتِ فَمَنْ زَارَهُ اِلَی دَرَجَتِهِ فِی الْجَنَّةِ مِنْ مَنْزِلِهِ فَقَدْ زَارَ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی. قَالَ فَقُلْتُ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِفَمَا مَعْنَی الْخَبَرِ الَّذِی رَوَوْهُ اَنَّ ثَوَابَ لَا اِلَهَ اِلَّا اللَّهُ النَّظَرُ اِلَی وَجْهِ اللَّهِفَقَالَ (علیهالسّلام) یَا اَبَا الصَّلْتِ مَنْ وَصَفَ اللَّهَ بِوَجْهٍ کَالْوُجُوهِ فَقَدْ کَفَرَ وَ لَکِنَّ وَجْهَ اللَّهِ اَنْبِیَاؤُهُ وَ رُسُلُهُ وَ حُجَجُهُ هُمُ الَّذِینَ بِهِمْ یُتَوَجَّهُ اِلَی اللَّهِ وَ اِلَی دِینِهِ وَ مَعْرِفَتِهِ وَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ کُلُّ مَنْ عَلَیْها فانٍ وَ یَبْقی وَجْهُ رَبِّکَ وَ قَالَ عَزَّ وَ جَلَّ کُلُّ شَیْ ءٍهالِکٌ اِلَّا وَجْهَهُ فَالنَّظَرُ اِلَی اَنْبِیَاءِ اللَّهِ وَرُسُلِهِ وَ حُجَجِهِ علیهم السلامفِی دَرَجَاتِهِمْ ثَوَابٌ عَظِیمٌ لِلْمُؤْمِنِینَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ قَدْ قَالَ النَّبِیُّ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مَنْ اَبْغَضَ اَهْلَ بَیْتِی وَ عِتْرَتِی لَمْ یَرَنِی وَ لَمْ اَرَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ قَالَ اِنَّ فِیکُمْ مَنْ لَا یَرَانِی بَعْدَ اَنْ یُفَارِقَنِی یَا اَبَا الصَّلْتِ اِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَا یُوصَفُ بِمَکَانٍ وَ لَا یُدْرَکُ بِالْاَبْصَارِ وَ الْاَوْهَامِ. قَالَ فَقُلْتُ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَاَخْبِرْنِی عَنِالْجَنَّةِ وَ النَّارِ اَ هُمَا الْیَوْمَ مَخْلُوقَتَانِ فَقَالَ نَعَمْوَاِنَّ رَسُولَ اللَّهِ قَدْ دَخَلَ الْجَنَّةَ وَ رَاَی النَّارَ لَمَّا عُرِجَ بِهِ اِلَی السَّمَاءِ قَالَ فَقُلْتُ لَهُ فَاِنَّ قَوْماً یَقُولُونَ اِنَّهُمَا الْیَوْمَ مُقَدَّرَتَانِ غَیْرُ مَخْلُوقَتَیْنِ فَقَالَ (علیهالسّلام) مَا اُولَئِکَ مِنَّا وَ لَا نَحْنُ مِنْهُمْ مَنْ اَنْکَرَ خَلْقَ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ فَقَدْ کَذَّبَ النَّبِیَّ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وَ کَذَّبَنَا وَ لَیْسَ مِنْ وَلَایَتِنَا عَلَی شَیْ ءٍ وَ خُلِّدَ فِی نَارِ جَهَنَّمَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ هذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِی یُکَذِّبُ بِهَا الْمُجْرِمُونَ. یَطُوفُونَ بَیْنَها وَ بَیْنَ حَمِیمٍ آنٍ. وَ قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه وآلهلَمَّا عُرِجَ بِی اِلَی السَّمَاءِ اَخَذَ بِیَدِی جَبْرَئِیلُ فَاَدْخَلَنِی الْجَنَّةَ فَنَاوَلَنِی مِنْ رُطَبِهَا فَاَکَلْتُهُ فَتَحَوَّلَ ذَلِکَ نُطْفَةً فِی صُلْبِی فَلَمَّا هَبَطْتُ اِلَی الْاَرْضِ وَاقَعْتُ خَدِیجَةَ فَحَمَلَتْ بِفَاطِمَةَ فَفَاطِمَةُ حَوْرَاءُ اِنْسِیَّةٌفَکُلَّمَا اشْتَقْتُ اِلَی رَائِحَةِ الْجَنَّةِ شَمِمْتُ رَائِحَةَ ابْنَتِی فَاطِمَة. [۱]
الصدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین (متوفای۳۸۱ه)، الامالی، ص۵۴۵-۵۴۶، تحقیق و نشر:قسم الدراسات الاسلامیة - مؤسسة البعثة - قم، الطبعة:الاولی، ۱۴۱۷ه.
عبدالسلام بن صالح هروی میگوید به امام رضا (علیهالسّلام) گفتم یابن رسولاللَّه! چه فرمانی درباره این روایت که مؤمنان پروردگارشان را در منازل بهشتی خودشان زیارت کنند؟ فرمود: ای اباصلت! به راستی خدای تبارک و تعالی پیغمبر خود را بر همه خلقش برتری داد از انبیاء و ملائکه و طاعتش را طاعت خود مقرر کرد و متابعتش را متابعت خود و زیارتش را زیارت خود در دنیا و آخرت قرار دارد و فرمود: هر که رسول را اطاعت کند خدا را اطاعت کرده و فرمود: به راستی کسانی که با تو بیعت کنند همانا با خدا بیعت کردهاند دست خدا بالای دست آنها است. پیغمبر هم فرمود: هر که مرا در زندگی یا پس از مرگ زیارت کند خدای جلجلاله را زیارت کرده، درجه پیغمبر در بهشت بالاترین درجه است هر که او را در درجه بهشتی او را زیارت کند خدا را زیارت کرده. ابوصلت میگوید به حضرت عرض کردم یا ابن رسول اللَّه! چه معنی دارد آن خبری که روایت کردهاند ثواب لا اِلهَ اِلَّا اللَّهُ نظر به روی خداست؟ فرمود: ای اباصلت هر که خدا را به رویی چون چهرهها وصف کند کافر است، مقصود از وجه خدا، پیغمبران و حجج اویند که به وسیله آنها به سوی خدا روند و دین و معرفت او. خدا فرموده: هر که بر روی زمین است فنا شود و وجه پروردگارت بماند. و خدا فرمود: هر چیزی فانی است جز روی او. نظر به انبیاء خدا و رسولان و حجج او در درجاتشان ثواب بزرگی برای مؤمنان دارد در روز قیامت و پیغمبر فرمود هر که دشمن دارد اهل بیت مرا و خاندانم را روز قیامت مرا نبیند و من او را نبینم و فرمود در میان شما کسانیست که پس از جدای من مرا نبینند. ای اباصلت به راستی خدای تبارک و تعالی به مکان وصف نشود و بدیده و وهم درک نشود. ابوصلیت میگوید: به ایشان عرض کردم یا ابن رسولاللَّه به من خبر بده از بهشت و دوزخ که امروزه خلق شدهاند؟ فرمود آری رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در بهشت وارد شد و دوزخ را هم دید هنگام معراج خود، به ایشان عرض کردم جمعی معتقدند که امروز مقدرند و مخلوق نیستند. فرمود: آنها از ما نیستند و ما هم از آنها نیستیم هر که منکر وجود فعلی بهشت و دوزخ است پیغمبر و ما را تکذیب کرده و از اهل ولایت ما نیست و در آتش دوزخ مخلد است خدا فرموده: اینست دوزخی که مجرمان آن را دروغ میشمردند میان آن و حمیم داغ میگردند. پیغمبر فرمود: چون مرا به آسمان بردند جبرئیل دست مرا گرفت و به بهشت برد و از خرمایش به من داد و خوردم و در صلب من نطفه شد و چون به زمین آمدم با خدیجه مواقعه کردم و به فاطمه آبستن شد و فاطمه حوراء انسیه است و هرگاه مشتاق بوی بهشت شوم فاطمه دخترم را میبویم. ۳.۱.۲ - بررسی سند روایتاسناد روایت به شرح ذیل میباشند: ۳.۱.۲.۱ - احمد بن زیاد بن جعفر همدانیشیخ صدوق (رحمةاللهعلیه) ایشان را پس از نقل روایتی، توثیق کرده است: «قال مصنف هذا الکتاب رضی الله عنه: لم اسمع هذا الحدیث الا من احمد بن زیاد ابن جعفر الهمدانی رضی الله عنه بهمدان عند منصرفی من حج بیت الله الحرام، وکان رجلا ثقة دینا فاضلا (رحمةاللهعلیه) ورضوانه؛ [۲]
الصدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین (متوفای۳۸۱ه)، کمال الدین و تمام النعمة، ص۳۶۹، ناشر:اسلامیة تهران، الطبعة الثانیة، ۱۳۹۵ ه.
مصنف این کتاب (یعنی خود شیخ صدوق) گفته است: . . این روایت را تنها از احمد بن زیاد بن جعفر همدانی هنگامی که از حج خانه خانه خدا بر میگشتم در همدان از وی شنیدم. او مرد موثق، متدین و فاضل بود که رحمت و رضوان خداوند بر ایشان باد.»علامه حلی نیز مینویسد: «احمد بن زیاد بن جعفر الهمذانی - بالذال المعجمة -کان رجلا ثقة دینا فاضلارضی الله عنه.» [۳]
الحلی الاسدی، جمال الدین ابو منصور الحسن بن یوسف بن المطهر، (متوفای۷۲۶ه) خلاصة الاقوال فی معرفة الرجال، ص۷۰، تحقیق:فضیلة الشیخ جواد القیومی، ناشر:مؤسسة نشر الفقاهة، الطبعة:الاولی، ۱۴۱۷ه.
نمازی شاهردوی مینویسد: «احمد بن زیاد بن جعفر الهمدانی ابو علی: من مشایخ الصدوق، کان رجلا ثقة، دینا، فاضلا؛ [۴]
النمازی الشاهرودی، الشیخ علی، مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۱، ص۳۱۸.
احمد بن زیاد بن جعفر همدانی از اساتید شخ صدوق، مرد موثق، متدین و فاضل بوده است.»۳.۱.۲.۲ - علی بن ابراهیم«علی بن ابراهیم بنهاشم ابو الحسن القمی، ثقة فی الحدیث، ثبت، معتمد، صحیح المذهب؛ علی بن ابراهیم هاشم... در روایت موثق، مورد اعتماد در نقل، و صحیحالمذهب است.» ۳.۱.۲.۳ - ابراهیم بن هاشمسید بن طاووس در سندی که ابراهیم بن هاشم در سلسله آن وجود دارد، گفته: «ورواة الحدیث ثقات بالاتفاق.» ۳.۱.۲.۴ - عبدالسلام بن صالح ابوالصلت الهرویابوصلت هروی از اصحاب خاص امام هشتم (علیهالسّلام) است که نجاشی در توثیق ایشان مینویسد: «عبد السلام بن صالح ابو الصلت الهروی روی عن الرضا علیه السلام، ثقة، صحیح الحدیث. له کتاب وفاة الرضا علیه السلام؛ عبدالسلام بن صالح کنیهاش ابوصلت هروی از امام رضا (علیهالسّلام) روایت نقل کرده، فرد موثق و صحیحالحدیث است.» شیخ طوسی ایشان را سنی مذهب میداند؛ اما آیتالله خویی علاوه بر اثبات وثاقتش، این اشکال را نیز رفع کرده و سخن شیخ طوسی را از باب سهو قلم میداند. لذا میفرماید: «بقی هنا شئ وهو ان عبد السلام بن صالح ابا الصلتلا اشکال فی وثاقته، ولعلها من المتسالم علیه بین المؤالف والمخالف، ولم یضعفه الا الشاذ من العامة کالجعفی والعقیلی.... انما الاشکال فی مذهبه، فالمشهور والمعروف تشیعه، وهو ظاهر عبارة النجاشی، لکن عرفت من الشیخ انه عامی، والظاهر انه سهو من قلمه الشریف، فان ابا الصلت مضافا الی تشیعه کان مجاهرا بعقیدته ایضا، ومن هنا تسالم علماء العامة علی انه شیعی، صرح بذلک ابن حجر وغیره؛ در این جا نکتهای باقی مانده و آن این که در وثاقت عبد السلام بن صالح (ابوصلت) اشکالی نیست و این مساله در میان موافق و مخالف مورد قبول است. تنها عده کمی از سنیها وی را تضعیف کردهاند؛ اما اشکال در مذهب اوست؛ مشهور و معروف این است که وی شیعه است و ظاهر کلام نجاشی نیز همین است. اما شیخ وی را عامی میداند. ولی ظاهر این مطلب از سهو قلم ایشان است؛ زیرا که ابو صلت شیعهای بوده که اعتقاداتش را اشکار میکرده است...» در نتیجه این روایت صحیح و معتبر است و ثابت میکند که نطفه حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) از میوه بهشتی منعقد شده است. ۳.۲ - روایت دومدر روایت دیگر از امام صادق (علیهالسّلام) آمده است که خداوند فاطمه را قبل از خلقت آدم از نور خودش آفرید و آن را در عرش قرار داد. رسول خدا فرمود: خداوند نور فاطمه را در سیب بهشتی قرار داد و بعد از این که من از نسل آدم به وجود آمدم، جبرئیل آن را برایم آورد که هدیه خداوند است و در نتیجه فاطمه از این میوه بهشتی که در حقیقت نور الهی است به وجود آمده است. ۳.۱.۱ - متن روایت«حدثنا محمد بن موسی بْنُ الْمُتَوَکِّلِ عَن عبدالله بن جعفر الْحِمْیَرِیِّ عَنِ یعقوب بْنِ یَزِیدَ قال: حدثنا الحسن بن علی بْنِ فَضَّالٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ عَنْ سَدِیرٍ الصَّیْرَفِیِّ عَنْ عن الصادق جعفر بن محمد، عن ابیه، عن جده (علیهمالسّلام) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله خُلِقَ نُورُ فَاطِمَةَ (علیهاالسّلام) قَبْلَ اَنْ یَخْلُقَ الْاَرْضَ وَ السَّمَاءَ. فَقَالَ بَعْضُ النَّاسِ یَا نَبِیَّ اللَّهِ فَلَیْسَتْ هِیَ اِنْسِیَّةً فَقَالَ فَاطِمَةُ حَوْرَاءُ اِنْسِیَّةٌ قَالُوا یَا نَبِیَّ اللَّهِ وَ کَیْفَ هِیَ حَوْرَاءُ اِنْسِیَّةٌ قَالَخَلَقَهَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ نُورِهِقَبْلَ اَنْ یَخْلُقَ آدَمَ اِذْ کَانَتِ الْاَرْوَاحُ فَلَمَّا خَلَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ آدَمَ عُرِضَتْ عَلَی آدَمَ قِیلَ یَا نَبِیَّ اللَّهِ وَ اَیْنَ کَانَتْ فَاطِمَةُ قَالَ کَانَتْ فِی حُقَّةٍ تَحْتَ سَاقِ الْعَرْشِ قَالُوا یَا نَبِیَّ اللَّهِ فَمَا کَانَ طَعَامُهَا قَالَ التَّسْبِیحُ وَ التَّقْدِیسُ وَ التَّهْلِیلُ وَ التَّحْمِیدُ فَلَمَّا خَلَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ آدَمَ وَ اَخْرَجَنِی مِنْ صُلْبِهِ وَ اَحَبَّ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ اَنْ یُخْرِجَهَا مِنْ صُلْبِیجَعَلَهَا تُفَّاحَةً فِی الْجَنَّةِوَ اَتَانِی بِهَا جَبْرَئِیلُ (علیهالسّلام) فَقَالَ لِی السَّلَامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ یَا مُحَمَّدُ قُلْتُ وَ عَلَیْکَ السَّلَامُ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ حَبِیبِی جَبْرَئِیلُ فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ اِنَّ رَبَّکَ یُقْرِئُکَ السَّلَامَ قُلْتُ مِنْهُ السَّلَامُ وَ اِلَیْهِ یَعُودُ السَّلَامُ قَالَ یَا مُحَمَّدُاِنَّ هَذِهِ تُفَّاحَةٌ اَهْدَاهَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ اِلَیْکَ مِنَ الْجَنَّةِفَاَخَذْتُهَا وَ ضَمَمْتُهَا اِلَی صَدْرِی قَالَ یَا مُحَمَّدُ یَقُولُ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ کُلْهَا فَفَلَقْتُهَا فَرَاَیْتُ نُوراً سَاطِعاً وَ فَزِعْتُ مِنْهُ. فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ مَا لَکَ لَا تَاْکُلْ کُلْهَا وَ لَا تَخَفْ فَاِنَّ ذَلِکَ النُّورَ لِلْمَنْصُورَةِ فِی السَّمَاءِ وَ هِیَ فِی الْاَرْضِ فَاطِمَةُ قُلْتُ حَبِیبِی جَبْرَئِیلُ وَ لِمَ سُمِّیَتْ فِی السَّمَاءِ الْمَنْصُورَةَ وَ فِی الْاَرْضِ فَاطِمَةَ قَالَ سُمِّیَتْ فِی الْاَرْضِ فَاطِمَةَ لِاَنَّهَا فُطِمَتْ شِیعَتُهَا مِنَ النَّارِ وَ فُطِمَ اَعْدَاؤُهَا عَنْ حُبِّهَا وَ هِیَ فِی السَّمَاءِ الْمَنْصُورَةُ وَ ذَلِکَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ یَوْمَئِذٍ یَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ بِنَصْرِ اللَّهِ یَنْصُرُ مَنْ یَشاءُ یَعْنِی نَصْرَ فَاطِمَةَ لِمُحِبِّیهَ.» امام صادق (علیهالسّلام) از جدش علی بن الحسین روایت کرده است که رسول خدا فرمود: نور فاطمه قبل از اینکه زمین و آسمان خلق شوند آفریده شد. بعضی از مردم گفتند: ای رسول خدا! پس او از جنس بشر نیست؟ پیامبر فرمود: فاطمه حوریّهای در لباس انسان است. گفتند: ای رسول خدا! چگونه امکان دارد که کسی حوریّه و در عین حال انسان باشد؟ فرمود: خداوند متعال قبل از اینکه حضرت آدم را بیافریند فاطمه را در آن هنگامی که ارواح مخلوقات را خلق میکرد، از نور خود آفرید، پس هنگامی که آدم را آفرید، فاطمه را به او نشان داد. گفته شد: ای رسول خدا! فاطمه در آن زمان کجا بود؟ فرمود: نور او در حفرهای زیر ساق عرش قرار داشت. گفتند: ای رسول خدا! طعام وی چه بود؟ فرمود: تسبیح و تقدیس و تهلیل و تحمید؛ هنگامی که خدا حضرت آدم را آفرید و مرا از صلب او خارج نمود (متولّد شدم)، اراده نمود که فاطمه را از صلب من خارج کند، پس آن نور را در سیبی قرار داد و جبرئیل آن سیب را نزد من آورد و گفت: ای محمّد! سلام، رحمت و برکات خدا بر تو باد. گفتم: ای حبیب من! بر تو باد سلام و رحمت و برکات او. جبرئیل گفت: ای محمّد! خدا به تو سلام میرساند. گفتم: هر چه سلام (سلامتی) است از طرف اوست و به سوی او باز خواهد گشت. گفت: ای محمّد! این سیب تحفهای است که خداوند مهربان آن را از بهشت برای تو فرستاده. و من آن سیب را گرفته و به سینه خود نهادم. جبرئیل گفت: ای محمّد! خداوند میفرماید که این سیب را بخوری. هنگامی که آن سیب را تکّه کردم نوری از آن ساطع گردید که موجب تعجّب من شد، و جبرئیل که تاخیر و تامّل مرا در خوردن سیب مشاهده کرد، گفت: ای رسول خدا! چرا آن را نمیخوری؟ بخور و نترس، زیرا آنچه دیدی نور بانویی است که در آسمان «منصوره» و در زمین «فاطمه» خواهد بود. گفتم: ای جبرئیل! چرا در آسمان منصوره و در زمین فاطمه است؟ گفت: در زمین فاطمه نامیده شد برای اینکه پیروان و شیعیان خود را از آتش نجات میدهد و دشمنانش از محبّت او محروم خواهند بود، و در آسمان به این جهت منصوره است که خدا فرمود: «در روز قیامت، مؤمنان از نصر و یاری خدا خشنود میشوند، و خداوند هر که را خواهد یاری کند»، و مقصود از نصرت خدا برای مؤمنان، همانا شفاعت و امداد فاطمه برای شیعیان و دوستدارانش میباشد. ۳.۲.۲ - بررسی روایتافراد موجود در روایت به شرح ذیل هستند: ۳.۲.۲.۱ - محمد بن موسی بن متوکلایشان یکی از مشایخ شیخ صدوق (رحمةاللهعلیه) و مورد اعتماد شیعه است. علامه حلی دربارهاش مینویسد: «محمد بن موسی بن المتوکل، ثقة.» [۱۰]
الحلی الاسدی، جمال الدین ابو منصور الحسن بن یوسف بن المطهر (متوفای۷۲۶ه) خلاصة الاقوال فی معرفة الرجال، ص۲۵۱، تحقیق:فضیلة الشیخ جواد القیومی، ناشر:مؤسسة نشر الفقاهة، الطبعة:الاولی، ۱۴۱۷ه.
نمازی شاهرودی نیز مینویسد: «محمد بن موسی بن المتوکل: ... وبالجملة هو ثقة. قاله العلمان العلامتان الحلی فی الخلاصة والمج فی الوجیزة وغیرهما؛ [۱۱]
الشاهرودی، الشیخ علی النمازی (متوفای۱۴۰۵هـ)، مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۷، ص۳۴۴، ناشر: ابن المؤلف، چاپخانه: شفق - طهران، الاولی۱۴۱۲هـ.
محمد بن موسی بن المتوکل... خلاصه ایشان ثقه است. این سخن را دو علامه بزرگوار، حلی در خلاصه و مجلسی در وجیزه و غیر آنها نیز گفتهاند.»مرحوم آیتالله خویی نیز مینویسد: «محمد بن موسی بن المتوکل: ... والظاهر انه کان یعتمد علیه. وقد وثقه العلامة... وادعی ابن طاووس فی فلاح السائل: الفصل (۱۹)، فی فضل صلاة الظهر وصفتها، عند ذکر الروایة الواردة عن الصادق علیه السلام، انه ما احب الله من عصاه: الاتفاق علی وثاقته. وقد مر ذلک فی ابراهیم بنهاشم، فالنتیجة ان الرجل لا ینبغی التوقف فی وثاقته؛ [۱۲]
الموسوی الخوئی، السید ابو القاسم (متوفای۱۴۱۱ه)، معجم رجال الحدیث وتفصیل طبقات الرواة، ج۱۸، ص۳۰۰، الطبعة الخامسة، ۱۴۱۳ه ۱۹۹۲م.
ظاهر این است که وی مورد اعتماد است. علامه او را توثیق کرده و ابنطاووس در فلاح الوسائل بعد از روایت امام صادق گفته: بر وثاقت او اجماع است. در نتیجه جای تردیدی در وثاقتش نیست.»۳.۲.۲.۲ - عبدالله بن جعفر حمیریایشان نیز از نظر علمای رجال شیعه موثق است: «عبدالله بن جعفر بن الحسین بن مالک بن جامع الحمیری ابو العباس القمی. شیخ القمیین و وجهه؛ [۱۳]
النجاشی الاسدی الکوفی، ابوالعباس احمد بن علی بن احمد بن العباس (متوفای۴۵۰هـ)، فهرست اسماء مصنفی الشیعة المشتهر ب رجال النجاشی، ص۲۱۹، تحقیق: السید موسی الشبیری الزنجانی، ناشر: مؤسسة النشر الاسلامی ـ قم، الطبعة: الخامسة، ۱۴۱۶هـ.
عبدالله بن جعفر... شیخ قمیون و بزرگشان است.»شیخ طوسی نیز بر توثیق ایشان تصریح کرده است: «عبدالله بن جعفر الحمیری، قمی، ثقة.» [۱۴]
الطوسی، الشیخ ابوجعفر، محمد بن الحسن بن علی بن الحسن (متوفای۴۶۰ه)، رجال الطوسی، ص۴۰۰، تحقیق:جواد القیومی الاصفهانی، ناشر:مؤسسة النشر الاسلامی قم، الطبعة:الاولی، ۱۴۱۵ه.
۳.۲.۲.۳ - یعقوب بن یزیدنجاشی ایشان را ثقه و صدوق میداند و مینویسد: «یعقوب بن یزید بن حماد الانباری السلمی، ابو یوسف، ... وکان ثقة صدوقا.» شیخ طوسی نیز مینویسد: «یعقوب بن یزید الکاتب ب الانباری، کثیر الروایة، ثقة.» ۳.۲.۲.۴ - حسن بن علی بن فضالایشان گرچه فطحی بوده ولی از آن برگشته و علمای شیعه بر وثاقت و جلالتش تصریح کردهاند. شیخ طوسی مینویسد: «الحسن بن علی بن فضال، کان فطحیا... کان جلیل القدر، عظیم المنزلة، زاهدا ورعا، ثقة فی الحدیث وفی روایاته؛ حسن بن علی بن فضال فطحی بوده... او جلیلالقدر و دارای منزلت بزرگ، زاهد، پرهیزگار و در نقل روایت روایت موثق و مورد اعتماد است.» شیخ در کتاب دیگریش نیز مینویسد: «الحسن بن علی بن فضال، مولی لتیم الرباب، کوفی، ثقة.» ۳.۲.۲.۵ - عبدالرحمن بن الحجاجایشان را شیخ طوسی و ابنداود حلی دوبله توثیق کرده است: «عبد الرحمن بن الحجاج البجلی مولاهم، کوفی، ... وکان ثقة ثقة، ثبتا، وجها.» ابنداود حلی علاوه بر توثیق، آورده است که امام صادق (علیهالسّلام) بهشت را برایشان بشارت داد: «عبد الرحمن بن الحجاج البجلی... وکان ثقة ثقة، شهد له الصادق (علیهالسّلام) بالجنة.» [۲۰]
الحلی، تقی الدین الحسن بن علی بن داود (متوفای۷۴۰هـ)، رجال ابن داود، ص۱۲۸، تحقیق وتقدیم: السید محمد صادق آل بحر العلوم، ناشر: منشورات مطبعة الحیدریة - النجف الاشرف، ۱۳۹۲ - ۱۹۷۲م
۳.۲.۲.۶ - سدیر صیرفیاسم ایشان سدیر بن حکیم، کنیهاش ابوالفضل و از اصحاب امام سجاد، امام باقر و امام صادق (علیهمالسّلام) بوده و از نظر علمای شیعه موثق و مورد اعتماد است. کشی روایتی را از امام صادق (علیهالسّلام) در مدح ایشان اینگونه نقل کرده است: «حدثنا علی بن محمد القتیبی، قال: حدثنا الفضل بن شاذان، عن ابن ابی عمیر، عن بکر بن محمد الازدی، قال: وزعم لی زید الشحام، قال: انی لاطوف حول الکعبة وکفی فی کف ابی عبدالله (علیهالسّلام) فقال: ودموعه تجری علی خدیه، فقال: یا شحام ما رایت ما صنع ربی الی، ثم بکی ودعا، ثم قال لی: یا شحام انی طلبت الی الهی فی سدیر وعبد السلام بن عبد الرحمن وکانا فی السجن فوهبهما لی وخلی سبیلهما.» [۲۱]
الطوسی، الشیخ الطائفة ابی جعفر، محمد بن الحسن بن علی بن الحسین (متوفای ۴۶۰ه)، اختیار معرفة الرجال المعروف برجال الکشی، ج۲، ص۴۶۰، تصحیح وتعلیق:المعلم الثالث میرداماد الاستربادی، تحقیق:السید مهدی الرجائی، ناشر:مؤسسة آل البیت علیهم السلام، قم، تاریخ الطبع:۱۴۰۴ ه.
زید بن شحام میگوید: من دور کعبه طواف میکردم و کف دستم در کف دست امام صادق (علیهالسّلام) بود، دیدم اشکهایش روی گونههایش جاری شد. فرمود: ای شحام! میدانی خداوند با من چه کار کرد؟ سپس گریه کرد و دعا نمود و به من فرمود: ای شحام در بار سدیر و عبدالسلام بن عبد الرحمن از خداوند خواستم و آنها در زندان بودند، خداوند دعایم را مستجاب کرد و آنها را رها ساخت. مرحوم میرزای نوری در مستدرک به صحت این روایت تصریح کرده است: «واما سدیر: ففی الکشی بطریق صحیح علی الاصح: ان الصادق (علیهالسّلام) قال لزید الشحام حول الکعبة.» علامه حلی نیز این روایت را معتبر میداند و تصرح میکند که روایت بر علو درجه سدیر و عبدالسلام دلالت دارد: «وهذا حدیث معتبر یدل علی علو مرتبتهما.» صاحب معالم نیز همین عقیده را دارد: «والذی اقول: ان هذا حدیث معتبر السند، ظاهر فی علو مرتبتیهما.» آقای نمازی شاهرودی با توجه به این روایت، ایشان را موثق میداند: «ومن ذلک کله ظهرحسنه وکماله ووثاقته.» [۲۵]
نمازی الشاهرودی، الشیخ علی، مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۴، ص۱۴.
نکته دیگر در توثیق ایشان این است که تعدادی از اصحاب اجماع از وی روایت نقل کردهاند و این دلیل بر وثاقت این سدیر از نظر آنها است. مرحوم میرزای نوری میگوید: حسن بن محبوب، فضاله، عبدالله بن مسکان، و... از وی روایت نقل کردهاند: و اما سدیر: ... «ویروی عنه من اصحاب الاجماع: الحسن بن محبوبفی الکافی فی باب ادخال السرور علی المؤمن، وفضالةفیه فی باب الغیبة، وعبدالله بنمسکان فیه فی باب آخر من درجات الایمان، وفی باب التسلیم وفضل المسلمین، وفی باب آخر من فضل الزراعة، وفی کتاب الروضة. وبکر بن محمد، والعلاء بن رزین، وعلی بن رئاب، وعقبة - الذی یروی عنه ابن ابی عمیر - وجمیل بن صالح، والحسین بن نعیم الصحاف، وابراهیم بن ابی البلاد، واسحاق بن جریر، وهشام اوهاشم بن المثنی - الذی یروی عنه ابن ابی عمیر - وعمرو بن ابی نصر، وغیرهم.» و در پایان تصریح میکند: «والناظر فی اخبارهم بعین التاملیعلم انه من اکابر الشیعة، ومن خواص الائمة (علیهمالسّلام)؛ کسی که در اخبار آنها تامل کند، میداند که وی از بزرگان شیعه و از خواص ائمه (علیهمالسّلام) بوده است.» نتیجه: ایشان از نظر علمای شیعه موثق است. نتیجه: این روایت نیز از نظر سند معتبر است و نشان میدهد که نطفه حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) از میوه بهشتی منعقد شده است. ۳.۳ - روایت سومامام صادق (علیهالسّلام) در این روایت، تصریح میکند که در شب معراج، رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از میوهای بهشتی تناول فرمودند و پس از آن که به زمین آمدند، حضرت خدیجه (سلاماللهعلیها) به فاطمه (سلاماللهعلیها) باردار شد و رسول خدا چون از دخترش بوی میوههای بهشتی را استشمام میکرد، او را زیاد میبوسید و میبویید. و ضمناً امام صادق (علیهالسّلام) در این روایت بر اسم سؤالکننده که عایشه باشد، نیز تصریح کرده است. متن روایت به نقل علی بن ابراهیم قمی چنین است: «(قَالَ عَلِیُّ بْنُ اِبْرَاهِیمَ حَدَّثَنِی اَبِی عَنْ حَمَّاد) قَالَ وَقَالَ اَبُو عَبْدِ اللَّهِ (علیهالسّلام) کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صیُکْثِرُ تَقْبِیلَ فَاطِمَةَ (علیهاالسّلام) فَغَضِبَتْ مِنْ ذَلِکَ عَائِشَةُ وَ قَالَتْ یَا رَسُولَ اللَّهِ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) اِنَّکَ تُکْثِرُ تَقْبِیلَ فَاطِمَةَ (علیهاالسّلام) فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) یَا عَائِشَةُ اِنَّهُ لَمَّا اُسْرِیَ بِی اِلَی السَّمَاءِ دَخَلْتُ الْجَنَّةَ فَاَدْنَانِی جَبْرَائِیلُ ع مِنْ شَجَرَةِ طُوبَی وَ نَاوَلَنِی مِنْ ثِمَارِهَا فَاَکَلْتُهُ - فَلَمَّا هَبَطْتُ اِلَی الْاَرْضِ حَوَّلَ اللَّهُ ذَلِکَ مَاءً فِی ظَهْرِی- فَوَاقَعْتُ خَدِیجَةَ فَحَمَلَتْ بِفَاطِمَةَ فَمَا قَبَّلْتُهَا اِلَّا وَجَدْتُ رَائِحَةَ شَجَرَةِ طُوبَی مِنْهَا.» [۲۷]
القمی، ابی الحسن علی بن ابراهیم (متوفای۳۱۰ه) تفسیر القمی، ج۱، ص۲۲، تحقیق:تصحیح وتعلیق وتقدیم:السید طیب الموسوی الجزائری، ناشر:مؤسسة دار الکتاب للطباعة والنشر - قم، الطبعة:الثالثة، صفر ۱۴۰۴.
[۲۸]
القمی، ابی الحسن علی بن ابراهیم (متوفای۳۱۰ه) تفسیر القمی، ج۱، ص۳۶۵، تحقیق:تصحیح وتعلیق وتقدیم:السید طیب الموسوی الجزائری، ناشر:مؤسسة دار الکتاب للطباعة والنشر - قم، الطبعة:الثالثة، صفر ۱۴۰۴.
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فاطمه زهرا را زیاد میبوسید. عایشه بوسیدن فاطمه را انکار کرد (یعنی برایش این ماجرا ناخوشایند بود). رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: ای عایشه! هنگامی که مرا در آسمان بردند، وارد بهشت شدم، جبرئیل مرا نزدیک درخت طوبی برد و از میوههای آن به من داد و من خوردم. خداوند آن را تبدیل به آب در پشت من کرد. وقتی به زمین نزد خدیجه آمدم، او به فاطمه حامله شد، هیچ زمانی فاطمه را نبوسیدم مگر این که بوی همان درخت طوبی را از وی استشمام کردم. نکته مهم این که طبق این روایت، از تمام میوههای بهشتی به وجود آمده است: وناولنی من ثمارها فاکلته. چنانچه در روایات اهل سنت که از طریق ابن عباس نقل شده، نیز تعبیر این است: فَاَطْعَمَنِی مِنْ جَمِیعِ ثِمَارِهَا. پس طبق این روایت، اشکال اضطراب روایات هم بر طرف میشود. ۳.۴ - روایت چهارمدر این روایت که از امام باقر (علیهالسّلام) نقل شده، حضرت به صورت سربسته اشاره میکند که جبرئیل به رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میوه (سیب) بهشتی داد و نطفه فاطمه از آن منعقد شده است: «وروی عن ابی جعفر (علیهالسّلام) انه قال: قیل لرسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم): انک لتلثم فاطمة وتکثر منها وتدنیها منک [ وتفعل بها] ما لا تفعله مع احدی بناتک الاخر؟ ! فقال (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم): ان جبرئیل اتانی بتفاحة من تفاح الجنةفاکلتها فتحولت ماء فی صلبی، ثم واقعت خدیجة فحملت بفاطمة، فانا اشم منها رائحة الجنة.» [۲۹]
الحلی، حسن بن سلیمان (متوفای قرن ۸هـ)، المختصر، ص۲۳۸، تحقیق: سید علی اشرف، ناشر: انتشارات المکتبة الحیدریة، چاپخانه: شریعت، سال چاپ: ۱۴۲۴ - ۱۳۸۲ ش.
امام باقر (علیهالسّلام) فرمود: به رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) گفته شد، شما فاطمه را زیاد میبوسید و او را نزد خود فرا میخوانید، به گونهای با او رفتار میکنید که با دیگر دخترانت رفتار نمیکنید. رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: جبرئیل سیب بهشتی را برایم آورد و من آن را تناول کردم و در صلب من به آب تبدیل شد؛ پس از آن نزد خدیجه آمدم که او به فاطمه باردار شد. من از فاطمه بوی بهشت را استشمام میکنم. ۳.۵ - روایت پنجمشیخ صدوق (رحمةاللهعلیه) در باب (۱۴۷) ذیل عنوان «العلة التی من اجلها کان رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) یکثر تقبیل فاطمة (علیهاالسّلام) » دو روایت را در موضوع بحث آورده و در روایت نخست آن از جابر بن عبدالله نقل کرده است که نطفه حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) از سیب بهشتی منعقد شده است: «حدثنا احمد بن الحسن القطان قال: حدثنا الحسن بن علی السکری قال: اخبرنا محمد بن زکریا قال: حدثنا جعفر بن محمد بن عمارة الکندی قال: حدثنی ابی، عن جابر عن ابی جعفر محمد بن علی (علیهالسّلام) عن جابر بن عبدالله قال: قیل یا رسول الله انک تلثم فاطمة وتلتزمها وتدنیها منک وتفعل بها مالا تفعله باحد من بناتک؟ فقال: ان جبرئیل (علیهالسّلام) اتانی بتفاحة من تفاح الجنةفاکلتها فتحولت ماء فی صلبی، ثم واقعت خدیجة فحملت بفاطمة فانا اشم منها رائحة الجنة.» [۳۰]
الصدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین (متوفای ۳۸۱ه)، علل الشرائع، ج۱، ص۱۸۳، تحقیق وتقدیم:السید محمد صادق بحر العلوم، ناشر:منشورات المکتبة الحیدریة ومطبعتها - النجف الاشرف، الطبع:۱۳۸۵ - ۱۹۶۶ م.
جابر بن عبدالله میگوید: به رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) گفته شد: شما فاطمه را میبوسید و نزد خود مینشانید و با او رفتاری دارید که با سایر دخترانت ندارید؟ فرمود: جبرئیل سیبی از سیبهای بهشتی برایم آورد، من آن را خوردم و در صلب من تبدیل به آب شد؛ پس از آن که با خدیجه همبستر شدم، به فاطمه حامله شد پس من از فاطمه بوی بهشت را استشمام میکنم. ۳.۶ - روایت ششمروایت ششم از عایشه با طرق متعدد بیان شده: ۳.۶.۱ - از طریق ابن عباسدر این روایت که از طریق ابن عباس نقل شد، عایشه از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دلیل بوسیدن فاطمه را سؤال کرد. حضرت داستان معراج و خوردن میوه رطب بهشتی را یاد آورد شد و تصریح نمود که نطفه فاطمه از این میوه منعقد شده است: «وبهذا الاسناد [ احمد بن الحسن القطان قال: حدثنا الحسن بن علی السکری] ِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ زَکَرِیَّا قَالَ حَدَّثَنَا عُمَرُ بْنُ عِمْرَانَ قَالَ حَدَّثَنَا عُبَیْدُ اللَّهِ بْنُ مُوسَی الْعَبْسِیُّ قَالَ اَخْبَرَنِی جَبَلَةُ الْمَکِّیُّ عَنْ طَاوُسٍ الْیَمَانِیِ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ دَخَلَتْ عَائِشَةُ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ وَ هُوَ یُقَبِّلُ فَاطِمَةَ فَقَالَتْ لَهُ اَ تُحِبُّهَا یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ اَمَا وَ اللَّهِ لَوْ عَلِمْتِ حُبِّی لَهَا لَازْدَدْتِ لَهَا حُبّاً اِنَّهُ لَمَّا عُرِجَ بِی اِلَی السَّمَاءِ الرَّابِعَةِ اَذَّنَ جَبْرَئِیلُ وَ اَقَامَ مِیکَائِیلُ.ثُمَّ قِیلَ لِی ادْنُ یَا مُحَمَّدُ فَقُلْتُ اَتَقَدَّمُ وَ اَنْتَ بِحَضْرَتِی یَا جَبْرَئِیلُ قَالَ نَعَمْ اِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَضَّلَ اَنْبِیَاءَهُ الْمُرْسَلِینَ عَلَی مَلَائِکَتِهِ الْمُقَرَّبِینَ وَ فَضَّلَکَ اَنْتَ خَاصَّةً فَدَنَوْتُ فَصَلَّیْتُ بِاَهْلِ السَّمَاءِ الرَّابِعَةِ ثُمَّ الْتَفَتُّ عَنْ یَمِینِی فَاِذَا اَنَا بِاِبْرَاهِیمَ (علیهالسّلام) فِی رَوْضَةٍ مِنْ رِیَاضِ الْجَنَّةِ وَ قَدِ اکْتَنَفَهَا جَمَاعَةٌ مِنَ الْمَلَائِکَةِ ثُمَّ اِنِّی صِرْتُ اِلَی السَّمَاءِ الْخَامِسَةِ وَ مِنْهَا اِلَی السَّادِسَةِ فَنُودِیتُ یَا مُحَمَّدُ نِعْمَ الْاَبُ اَبُوکَ اِبْرَاهِیمُ وَ نِعْمَ الْاَخُ اَخُوکَ عَلِیٌّ فَلَمَّا صِرْتُ اِلَی الْحُجُبِ اَخَذَ جَبْرَئِیلُ (علیهالسّلام) بِیَدِی فَاَدْخَلَنِی الْجَنَّةَ فَاِذَا اَنَا بِشَجَرَةٍ مِنْ نُورٍ اَصْلُهَا مَلَکَانِ یَطْوِیَانِ الْحُلَلَ وَ الْحُلِیَّ فَقُلْتُ حَبِیبِی جَبْرَئِیلُ لِمَنْ هَذِهِ الشَّجَرَةُ؟ فَقَالَ هَذِهِ لِاَخِیکَ عَلِیِّ بْنِ اَبِی طَالِبٍ وَ هَذَانِ الْمَلَکَانِ یَطْوِیَانِ لَهُ الْحُلِیَّ وَ الْحُلَلَ اِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ ثُمَّ تَقَدَّمْتُ اَمَامِیفَاِذَا اَنَا بِرُطَبٍ اَلْیَنَ مِنَ الزُّبْدِ وَ اَطْیَبَ رَائِحَةً مِنَ الْمِسْکِ وَ اَحْلَی مِنَ الْعَسَلِ فَاَخَذْتُ رُطَبَةً فَاَکَلْتُهَا فَتَحَوَّلَتِ الرُّطَبَةُ نُطْفَةً فِی صُلْبِیفَلَمَّا اَنْ هَبَطْتُ اِلَی الْاَرْضِ وَاقَعْتُ خَدِیجَةَ فَحَمَلَتْ بِفَاطِمَةَ فَفَاطِمَةُ حَوْرَاءُ اِنْسِیَّةٌ فَاِذَا اشْتَقْتُ اِلَی الْجَنَّةِ شَمِمْتُ رَائِحَةَ فَاطِمَةَ.» [۳۱]
الصدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین (متوفای ۳۸۱ه)، علل الشرائع، تحقیق وتقدیم:ج۱، ص۱۸۴، السید محمد صادق بحر العلوم، ناشر:منشورات المکتبة الحیدریة ومطبعتها - النجف الاشرف، الطبع:۱۳۸۵ - ۱۹۶۶ م.
[۳۲]
الطبری، ابی جعفر محمد بن جریر بن رستم (متوفای قرن پنجم)، دلائل الامامة، ص۱۴۷-۱۴۸، تحقیق:قسم الدراسات الاسلامیة - مؤسسة البعثة، ناشر:مرکز الطباعة والنشر فی مؤسسة البعثة، قم، چاپ:الاولی۱۴۱۳.
از جبله مکّی، از طاووس یمانی، از ابن عبّاس نقل شده که وی گفت: عائشه بر رسول خدا وارد شد در حالیکه حضرت، فاطمه (علیهاالسّلام) را میبوسید، عائشه عرض کرد: یا رسول اللَّه آیا او را دوست دارید؟ حضرت فرمودند: آگاه باش اگر میدانستی میزان محبّت من به او را حتما محبّت تو به او زیاد میگشت، هنگامی که مرا به آسمان چهارم بردند جبرئیل اذان و میکائیل اقامه گفت، سپس به من گفته شد: یا محمّد نزدیک شو و جلو بایست. من به جبرئیل گفتم: جلو بروم با این که تو در حضور من هستی؟! جبرئیل عرضه داشت: آری، خداوند عزّوجلّ انبیاء خود را بر فرشتگان مقرّبش برتری داده و خصوص تو را تفضیل ویژهای بر جمله ملائکه داده است، من جلو رفته و با اهل آسمان چهارم نماز گزاردم سپس به جانب راست خود توجّه کرده جناب ابراهیم (علیهالسّلام) را در بستانی از بساتین بهشت دیدم در حالی که فوجی از فرشتگان دورش حلقه زده بودند سپس از این آسمان گذشته و به آسمان پنجم و از آن به آسمان ششم رفتم به این آسمان که رسیدم نداء آمد: یا محمّد خوب پدری است، پدرت ابراهیم و خوب برادری است، برادرت علی از آنجا گذشته و وقتی به مقام حجب رسیدم جبرئیل دست مرا گرفت و به بهشت داخل نمود در این اثناء به درختی از نور برخوردم که در اصل و ریشه آن دو فرشتهای که حلل و زیورها به خود پیچیده بودند قرار داشتند به جبرئیل گفتم: حبیب و دوست من آن درخت از آن کیست؟ جبرئیل گفت: این درخت تعلّق به برادرت علی بن ابی طالب (علیهالسّلام) دارد و این دو فرشته تا روز قیامت حلل و زیورها را به خود پیچیدهاند سپس به جلو رفتم به درخت خرمایی بر خوردم که خرمایش نرمتر از کف و خوشبوتر از مشک و شیرینتر از عسل بود یک خرما چیدم و خوردم این خرما مبدّل به نطفه در صلب من شد وقتی به زمین فرود آمدم با خدیجه خاتون مواقعه نمودم، او به فاطمه حامل شد پس فاطمه حوراء انسیه است (یعنی فرشتهای است به شکل انسان) و هر گاه من مشتاق بهشت شوم بوی فاطمه علیها السّلام را استشمام میکنم. ۳.۶.۲ - از طریق هشام بن عروهروایت عایشه از طریق هشام بن عروه نیز نقل شده و در آن نوع میوه بهشتی مشخص نشده است: عن هشام بن عروة عن عائشة قالت کنت اری رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) یفعل بفاطمة (علیهاالسّلام) شیئا من التقبیل والالطاف فقلت یا رسول الله تفعل بفاطمة لم ارک تفعله قبل؟ فقال یا حمیراء انه لما کانت لیله اسری بی الی السماء دخلت الجنة فوقفت علی شجرة من شجر الجنةلم ار شجرة فی الجنة احسن منها حسنا ولا انضر منها ورقا ولا اطیب منها ثمرا فتناولت ثمره من ثمرهافاکلتها فصارت نطفة فی ظهری فلما هبطت الی الارض واقعت خدیجة فحملت بفاطمة فانا اذا اشتقت الی الجنة سمعت ریحها من فاطمة یا حمیراء ان فاطمة لیست کنساء الآدمیین ولا تعتل کما یعتللن - یعنی به الحیض. عایشه گفت: رسول خدا را دیدم که فاطمه را بگونهای میبوسید و او را مورد لطف قرار میداد، که قبل از آن از حضرت ندیده بودم. دلیل آن را سؤال کردم حضرت فرمود: ای حمیراء در شب معراج وارد بهشت شدم در کنار درخت بهشتی توقف کردم، درختی را زیبایی را مشاهده کردم، که مزین با برگهای سبز و خوشبوترین میوهها بود. از میوه آن تناول کردم که به صورت نطفه در آمد و هنگامی که زمین آمدم با خدیجه همبستر شدم و او به فاطمه حامله شد، هنگامی که مشتاق بهشت میشوم بوی بهشت را از فاطمه استشمام میکنم. ای حمیراء، ....... [۳۳]
ابن طاووس الحلی، ابی القاسم علی بن موسی (متوفای۶۶۴ه)، الطرائف فی معرفة مذاهب الطوائف، ص۱۱۱، چاپخانه:الخیام قم، چاپ:الاولی۱۳۹۹.
۳.۶.۳ - از طریق حذیفه یمانیدر نقل حذیفه یمانی نیز آ مده است که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در شب معراج از رطب بهشتی تناول فرمودهاند و نطفه حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) از آن منعقد شده است: عن حذیفة الیمانی قال: دخلت عائشة علی النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وهو یقبل فاطمة (علیهاالسّلام)، فقالت: یا رسول الله اتقبلها وهی ذات بعل؟ فقال لها اما والله لو عرفت ودی لها لازددت لها ودا، انه لما عرج بی الی السماء الرابعة اذن جبرئیل (علیهالسّلام) واقام میکائیل ثم قال لی: اذن. قلت: اؤذن... ثم اخذ جبرئیل (علیهالسّلام) بیدی فادخلنی الجنة وانا مسرور... ثم تقدمت امامیفاذا انا برطب الین من الزبد، واحلی من العسل، فاخذت رطبة فاکلتها وانا اشتهیها فتحولت الرطبة نطفة فی صلبی، فلما هبطت الی الارض واقعت خدیجة فحملت بفاطمة، ففاطمة حوراء انسیة، فاذا اشتقت الی رائحة الجنة شممت رائحة ابنتی فاطمة (علیهاالسّلام). [۳۴]
الکوفی، فرات بن ابراهیم الکوفی (متوفای۳۵۲هـ)، تفسیر الفرات الکوفی، ص۷۵، تحقیق: محمد الکاظم، ناشر: مؤسسة الطبع والنشر التابعة لوزارة الثقافة والارشاد الاسلامی ـ تهران، الطبعة الاولی۱۴۱۰ - ۱۹۹۰م.
۳.۶.۴ - از طریق ابان بن تغلبعیاشی از علمای قرن چهارم این روایت را از ابان بن تغلب نقل کرده و در آ ن آمده است که رسول خدا از درخت طوبی میوه بهشتی تناول فرمودهاند: عن ابان بن تغلب قال: کان النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) یکثر تقبیل فاطمة، قال: فعاتبته علی ذلک عایشة، فقالت: یا رسول الله انک لتکثر تقبیل فاطمة؟ فقال لها: ویلک لما ان عرج بی الی السماءمر بی جبرئیل علی شجرة طوبی، فناولنی من ثمرها فاکلتها، فحول الله ذلک الی ظهری، فلما ان هبطت الی الارض واقعت خدیجة فحملت بفاطمة علیهما السلام، فما قبلت فاطمة الا وجدت رائحة شجرة طوبی منها. [۳۵]
محمد بن مسعود العیاشی (متوفای۳۲۰ه)، تفسیر العیاشی، ج۲، ص۲۱۲، تحقیق:الحاج السیدهاشم الرسولی المحلاتی، ناشر:المکتبة العلمیة الاسلامیة - طهران.
۳.۷ - روایت هفتماز عمار بن یاسر (میوه درخت از نور فاطمه خلق شده است) در این روایت علاوه بر این که داستان جالبی را از گستره علم فاطمه (سلاماللهعلیها) نقل کرده، از زبان خود آن حضرت نقل کرده است که همان میوهای را که رسول خدا از آن استفاده کرد، در حقیقت نور فاطمه بوده است که در آن درخت امانت گذاشته شده بود. متن روایت این است: وروی عن حارثة بن قدامة قال حدثنی سلمان الفارسی قال حدثنی عمار وقال اخبرک عجبا قلت حدثنی یا عمار قال نعم شهدت علی بن ابی طالب (علیهالسّلام) وقد ولج علی فاطمة (علیهالسّلام) فلما بصرت به نادت ادن لاحدثک بما کان وما هو کائن وبما لم یکن الی یوم القیامة حین تقوم الساعة قال فرایت امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) یرجع القهقری فرجعت برجوعه اذ دخل علی النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فقال له ادن یا ابا الحسن فدنا فلما اطمان به المجلس قال له تحدثنیام احدثک فقال الحدیث منک احسن یا رسول الله فقال کانی بک وقد دخلت علی فاطمة وقالت لک کیت وکیت فرجعت فقال علی (علیهالسّلام) نور فاطمة من نورنا فقال (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) اولا تعلم فسجد علی شکرا لله تعالی قال عمار فخرج امیرالمؤمنین وخرجت بخروجه فولج علی فاطمة (علیهالسّلام) وولجت معه فقالت کانک رجعت الی ابی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فاخبرته بما قلته لک قال کان کذلک یا فاطمة فقالت اعلم یا ابا الحسنان الله تعالی خلق نوری وکان یسبح الله جل جلاله ثم اودعه شجرة من شجر الجنةفاضائت فلما دخل ابی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) الی الجنة اوحی الله تعالی الیه الهاما ان اقتطف الثمرة من تلک الشجرة وادرها فی لهواتک ففعل فاودعنی الله تعالی صلب ابی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ثم اودعنی خدیجة بنت خویلد (علیهالسّلام) فوضعتنی وانا من ذلک النور اعلم ما کان وما یکون وما لم یکن یا ابا الحسن المؤمن ینظر بنور الله تعالی. سلمان فارسی میگوید: عمار به من گفت: یک خبر عجیبی به شما بدهم؟ گفتم بگو. عمار گفت: خودم شاهد بودم که علی بن ابی طالب بر فاطمه وارد شد. وقتی علی را دید فرمود: بیا تا برایت از خبرهای گذشته، الان و آینده تا روز قیامت به شما بگویم. دیدم امیر مؤمنان (علیهالسّلام) عقب عقب برگشت و نزد رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) رفت. آن حضرت به علی فرمود: نزیک بیا ای ابوالحسن! علی نزدیک پیامبر آمد وقتی مجلس آرام شد فرمود: من سخن بگویم یا شما؟ علی (علیهالسّلام) فرمود: سخن گفتن شما نیکو است ای رسول خدا! حضرت فرمود: گویا میبینم نزد فاطمه رفتی و برایت چنین و چنان گفت و آنگاه برگشتی. علی فرمود: نور فاطمه از نور ما است. پیامبر فرمود: این را میدانستی؟ آنگاه علی سجده شکر برجای آورد. عمار میگوید: من همراه امیرمؤمنان (علیهالسّلام) از نزد پیامبر بیرون شدیم و نزد فاطمه آمدیم. فاطمه فرمود: گویا نزد پدرم رفتی. ای اباالحسن بدان همانا خداوند متعال خداوند نور مرا آفرید در حالی که مشغول تسبیح خداوند بود، سپس آن را در درختی از درختان بهشت به امامت نهاد، آن درخت نورانی شد وقتی پدرم وارد بهشت شد، خداوند به ایشان وحی نمود که میوه را از آن درخت بچیند و آن را در دهانش بگذارد. پدرم همین کار را کرد؛ پس خداوند مرا در صلب پدرم نهاد و ایشان در رحم خدیجه دختر خویلد. مادرم مرا به دنیا آورد. و من از آن نور هستم؛ من به تمام خبرهای گذشته، حال و آینده با خبرم. ای ابو الحسن مؤمن با نور خداوند نگاه میکند. [۳۶]
حسین بن عبد الوهاب، عیون المعجزات، ص۵۴، ناشر:محمد کاظم الشیخ صادق الکتبی منشورات المطبعة الحیدریة فی النجف، چاپخانه:الحیدریة - نجف، ۱۳۶۹ سال چاپ:۱۳۶۹ هج - ۱۹۵۰ م.
۳.۸ - نتیجهتا اینجا برخی طرق این روایت که نطفه حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) از میوه بهشتی منعقد شده بیان شد و ثابت شد، علاوه بر صحت و اعتبار برخی اسناد روایت، از نظر سند نیز مستفیض است. کلام حضرت آیتالله وحید خراسانی در صحت روایت: علمای شیعه، این روایت را از نظر سند صحیح و معتبر میداند. در این جا تنها به ذکر سخن یکی از فقهای شیعه بسنده میکنیم: قد ورد فی روایات العامة والخاصةانه کان من ثمار الجنة: منها: ما عن عائشة، ... وفی الصحیحعن ابی عبدالله (علیهالسّلام) قال: کان رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) یکثر تقبیل فاطمة، فانکرت ذلک عائشة... [۳۷]
خراسانی، وحید، مقدمة فی اصول الدین، ص۲۸۴.
۴ - روایات اهل سنتبررسی منابع اهل سنت، نیز نشان میدهد که این روایت از طرق و اسناد متعدد از جمله از طریق عمر بن خطاب، ابن عباس و عایشه نقل شده است: ۳.۱ - روایت اولروايت اول از عمر بن خطاب با دو سند بیان شده: ۴.۱.۱ - سند اولدر این روایت عمر بن خطاب خوردن رطب بهشتی را که نطفه حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) از آن به وجود آمد، در شب بیست و چهارم ماه مبارک رمضان نقل کرده است: اَنْبَاَنَا اَبُو الْفَتْحِ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ الْبَاقِی بْنِ اَحْمَدَ، اَنْبَاَنَا اَبُو الْفَضْلِ ابْنُ خَیْرُونٍ، اَنْبَاَنَا اَبو عُمَرَ بْنُ دُرُسْتَ، وَاَبُو بَکْرِ بْنُ عُدَیْسَةَ، قَالا: اَنْبَاَنَا اَبُو بَکْرٍ الشَّافِعِیُّ، حَدَّثَنِی سِمانَةُ بِنْتُ حَمْدَانَ بْنِ مُوسَی الاَنْبَارِیُّ، قَالَ: حَدَّثَنِی اَبی، حَدَّثَنَا عُمَرُ بُن زِیَادٍالثَّوْبَانِیُّ، قَالَ: حَدَّثَنِی عَبْدُ الْعَزِیزِ بْنُ مُحَمَّدٍ، قَالَ: حَدَّثَنِی زَیْدُ بْنُ اَسْلَمَ، عَنْ اَبِیهِ، عَنْ عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ، قَالَ: قَالَ النَّبِیُّ لَمَّا اَنْ مَاتَ وَلَدِی مِنْ خَدِیجَةَ اَوْحَی اللَّهُ اِلَیَّ اَنْ اُمْسِکَ عَنْ خَدِیجَةَ، وَکُنْتُ لَهَا عَاشِقًا، فَسَاَلْتُ اللَّهَ اَنْ یَجْمَعَ بَیْنِی وَبَیْنَهَا، فَاَتَانِی جِبْرِیلُ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ لَیْلَةَ اَرْبَعٍ وَعِشْرِینَوَمَعَهُ طَبَقٌ مِنْ رُطَبِ الْجَنَّةِ، فَقَالَ: یَا مُحَمَّدُ، کُلْ مِنْ هَذَا وَوَاقِعْ خَدِیجَةَ اللَّیْلَةَ، فَفَعَلْتُ، فَحَمَلَتْ بِفَاطِمَةَ، فَمَا لَثَمْتُ فَاطِمَةَ اِلا وَجَدْتُ رِیحَ ذَلِکَ الرُّطَبِ وَهُوَ عِتْرَتِهَا اِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ. [۳۸]
الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبدالله محمد بن احمد بن عثمان (متوفای۷۴۸ هـ)، میزان الاعتدال فی نقد الرجال، ج۵، ص۳۱۶، تحقیق: الشیخ علی محمد معوض والشیخ عادل احمد عبدالموجود، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت، الطبعة: الاولی، ۱۹۹۵م.
اسلم از عمر بن خطاب نقل کرده است که رسول خدا فرمود: وقتی فرزندم که از خدیجه بود از دنیا رفت، خداوند به من وحی کرد که از خدیجه خودداری کنم در حالی که عاشق او بودم، از خداوند خواستم بین من و خدیجه جمع کند. جبرئیل در ماه رمضان شب ۲۴ با یک طبق از خرمای بهشتی نزد من آمد و گفت: ای محمد! از این خرما تناول بفرما و با خدیجه همبستر شو. من طبق فرمان عمل کردم و خدیجه به فاطمه حامله شد. هر زمانی که فاطمه را بوسیدم این بوی خوش خرما را از او استشمام کردم و این بوی خوش در عترت فاطمه تا روز قیامت وجود دارد. ۴.۱.۲ - سند دومسند دوم نیز با همان مضمون از خود زید بن اسلم نقل شده است: اَنْبَاَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ الْمَلِکِ، اَنْبَاَنَا الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ الْجَوْهَرِیُّ، حَدَّثَنَا ابْنُ حَیَّوَیْهِ، حَدَّثَنَا اَبُو بَکْرِ بْنُ الاَنْبَارِیِّ، حَدَّثَنَا اَبُو الْعَبَّاسِ بْنُ مَسْرُوقٍ، حَدَّثَنَا اَحْمَدُ بْنُ عُبَیْدِ اللَّهِ، حَدَّثَنَا قَاسِمُ بْنُ الْحَسَنِ، حَدَّثَنَا عَمْرُو بْنُ زِیَادٍ، حَدَّثَنَا عَبْدُ الْعَزِیزِ الدَّرَاوَرْدِیُّ، عَنْ زَیْدِ بْنِ اَسْلَمَ، عَنْ عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ لَمَّا مَاتَ وَلَدِی مِنْ خَدِیجَةَ اَوْحَی اللَّهُ اِلَیَّ اَنْ لا تَغْشَهَا وَکُنْتُ لَهَا عَاشِقًا، فَسَاَلْتُ اللَّهَ اَنْ یَجْمَعَ بَیْنِی وَبَیْنَهَا، فَاَتَانِی جِبْرِیلُ لَیْلَةَ الْجُمُعَةِ لَیْلَةَ اَرْبَعٍ وَعِشْرِینَ مِنْ رَمَضَانَوَمَعَهُ طَبَقٌ فِیهِ رُطَبٌ، فَقَالَ: کُلْ مِنْ هَذَا الرُّطَبِ وَاَغْشِ خَدِیجَةَ، فَفَعَلْتُ، فَحَمَلَتْ بِفَاطِمَةَ، فَمَا لَثُمْتُ فَاطِمَةَ قَطُّ اِلا وَجَدْتُ رِیحَ ذَلِکَ الطِّیبُ فِیهَا [۳۹]
القرشی، ابو الفرج عبد الرحمن بن علی بن محمد (متوفای۵۹۷ هـ)، الموضوعات، ج۱، ص۳۰۸، تحقیق: توفیق حمدان، دار النشر: دار الکتب العلمیة-بیروت، الطبعة: الاولی ۱۴۱۵ هـ -۱۹۹۵م.
۳.۲ - روایت دوماین روایت ابن عباس در منابع شیعه نیز نقل شد، که در آ ن، عایشه از رسول خدا دلیل بوسیدن فاطمه را سؤال میکند و حضرت جریان معراج را توضیح میدهد و در این روایت آمده است که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از تمام میوةهای بهشتی تناول کردند: اَنْبَاَنَا یَحْیَی بْنُ عَلِیٍّ الْمُدِیرُ، قَالَ: اَنْبَاَنَا اَبُو مَنْصُورٍ مُحَمَّدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْعَزِیزِ الْعُکْبَرِیُّ، حَدَّثَنَا اَبُو اَحْمَدَ عُبَیْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدٍ الْفَرَضِیُّ، اَنْبَاَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْخَوَّاصُ، حَدَّثَنِی الْحَسَنُ بْنُ عُبَیْدِ اللَّهِ الاَبْزَارِیُّ، حَدَّثَنِی اِبْرَاهِیمُ بْنُ سَعِیدٍ حَدَّثَنِی الْمَاْمُونُ، عَنِ الرَّشِیدِ، عَنْ الْمَهْدِیِّ، عَنِ الْمَنْصُورِ، عَنْ اَبِیهِ، عَنْ جَدِّهِ، عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ، قَالَ: کَانَ النَّبِیُّ یُکْثِرُ قُبَلَ فَاطِمَةَ، فَقَالَتْ عَائِشَةُ: یَا نَبِیَّ اللَّهِ، تُکْثِرُ قُبَلَ فَاطِمَةَ، فَقَالَ لَهَا النَّبِیُّ: لَیْلَةَ اُسْرِیَ بِی دَخَلْتُ الْجَنَّةَ فَاَطْعَمَنِی مِنْ جَمِیعِ ثِمَارِهَافَصَارَ مَاءٌ فِی صُلْبِی، فَحَمَلَتْ خَدِیجَةُ بِفَاطِمَةَ، فَاِذَا اشْتَقْتُ اِلَی تِلْکَ الثِّمَارِ قَبَّلْتُ فَاطِمَةَ فَاُصِیبُ مِنْ رَائِحَتِهَا تِلْکَ الثِّمَارَ الَّتِی اَکَلْتُهَا. [۴۰]
الطبری، ابوجعفر محب الدین احمد بن عبدالله بن محمد (متوفای۶۹۴ه)، ذخائر العقبی فی مناقب ذوی القربی، ج۱، ص۳۶، ناشر:دار الکتب المصریة - مصر
۳.۳ - روایت سومهمانگونکه در روایات شیعه بیان شد، این روایت از عایشه نیز نقل شده، و در منابع اهل سنت چند سند و طریق برای آن ذکر کردهاند. ۴.۳.۱ - طریق اولاَنْبَاَنَا هِبَةُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُصَیْنِ، اَنْبَاَنَا اَبُو طَالِبٍ مُحَمَّدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ غَیْلانَ، اَنْبَاَنَا اِبْرَاهِیمُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْمُزَکِّی، حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ اَحْمَدَ بْنِ عَاصِمٍ، اَنْبَاَنَا اَحْمَدُ بْنُ الاَحْجَمِ الْمَرْوَزِیُّ، حَدَّثَنَا اَبُو مُعَاذٍ النَّحْوِیُّ، عَنْ هِشَامِ بْنِ عُرْوَةَ، عَنْ اَبِیهِ، عَنْ عَائِشَةَ، قَالَتْ: قُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، مَالَکَ اِذَا قَبَّلْتَ فَاطِمَةَ جَعَلْتَ لِسَانَکَ فِی فَمِهَا کَاَنَّکَ تُرِیدُ اَنْ تُلْعِقَهَا عَسَلا؟ قَالَ: یَا عَائِشَةُ، اِنَّهُلَمَّا اُسْرِیَ بِی اِلَی السَّمَاءِ اَدْخَلَنِی جِبْرِیلُ الْجَنَّةَ فَنَاوَلْنِی تُفَّاحَةً فَاَکْلَتُهَا فَصَارَتْ نُطْفَةً فِی صُلْبِی، فَلَمَّا نزلت مِنَ السَّمَاءِ وَاقَعْتُ خَدِیجَةَ، فَفَاطِمَةُ مِنْ تِلْکَ النُّطْفَةِ کُلَّمَا اشْتَقْتُ اِلَی الْجَنَّةِ قَبَّلْتُهَا. [۴۱]
القرشی، ابو الفرج عبد الرحمن بن علی بن محمد (متوفای۵۹۷ هـ)، الموضوعات، ج۱، ص۳۰۹، تحقیق: توفیق حمدان، دار النشر: دار الکتب العلمیة-بیروت، الطبعة: الاولی ۱۴۱۵ هـ -۱۹۹۵م
۴.۳.۲ - طریق دوماَنْبَاَنَا عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ مُحَمَّدٍ الْقَزَّازُ، اَنْبَاَنَا اَحْمَدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ ثَابِتٍ، اَنْبَاَنَا مُحَمَّدُ بْنُ اَحْمَدَ بْنِ رِزْقٍ، حَدَّثَنَا اَبُو الْحُسَیْنِ اَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُقَیْلٍ الْفَقِیهُ، حَدَّثَنَا اَبُو بَکْرٍ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ طَرَّخَانَ، حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْخَلِیلِ الْبَلْخِیُّ، حَدَّثَنَا اَبُو بَدْرٍ شُجَاعُ بْنُ الْوَلِیدِ السَّکُونِیُّ، عَنْ هِشَامِ بْنِ عُرْوَةَ، عَنْ اَبِیهِ، عَنْ عَائِشَةَ، قَالَتْ: قُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، مَالَکَ اِذَا جَاءَتْ فَاطِمَةُ فَقَبَّلْتَهَا تَجْعَلُ لِسَانَکَ فِی فِیهَا کُلَّهُ کَاَنَّکَ تُرِیدُ اَنْ تُلْعِقَهَا عَسَلا؟ قَالَ: نَعَمْ یَا عَائِشَةَ، اِنِّی لَمَّا اُسْرِیَ بِی اِلَی السَّمَاءِ اَدْخَلَنِی جِبْرِیلُ الْجَنَّةَفَنَاوَلَنِی مِنْهَا تُفَّاحَةً فَاَکَلْتُهَا فَصَارَتْ نُطْفَةً فِی صُلْبِی، فَلَمَّا نزلت وَاقَعْتُ خَدِیجَةَ، فَفَاطِمَةُ مِنْ تِلْکَ النُّطْفَةِ وَهِیَ حَوْرَاءُ اِنْسِیَّةٌ کُلَّمَا اشْتَقْتُ اِلَی الْجَنَّةِ قَبَّلْتُهَا. [۴۲]
البغدادی، ابوبکر احمد بن علیبن ثابت الخطیب (متوفای۴۶۳ه)، تاریخ بغداد، ج۶، ص۲۵۹، ناشر:دار الکتب العلمیة - بیروت.
۴.۳.۳ - طریق سوماَنْبَاَنَا عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ مُحَمَّدٍ، اَنْبَاَنَا اَبُو بَکْرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ الْخَیَّاطُ، اَنْبَاَنَا اَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ دُرُسْتَ، اَنْبَاَنَا اَبُو الْحُسَیْنِ عُمَرُ بْنُ الْحَسَنِ الاُشْنَانِیُّ، حَدَّثَنَا اَبُو عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَیْنِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ حَاتِمِ بْنِ عُبَیْدِ اللَّهِ الْعِجْلِیُّ، حَدَّثَنَاعَبْدُ الْعَزِیزِبْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْهَاشِمِیُّ، قَالَ: کُنْتُ اَنَا وَاَبُو عَلِیٍّ الْقُوقَسَانِیُّ فِی جَمَاعَةٍ فِیهِمْ غُلامُ خَلِیلٍ فَذَکَرُوا فَاطِمَةَ، فَقَالَ غُلامُ خَلِیلٍ حَدَّثَنِی حُسَیْنُ بْنُ حَاتِمٍ حَدَّثَنَا سُفْیَانُ بْنُ عُیَیْنَةَ، عَنْ هِشَامِ بْنِ عُرْوَةَ، عَنْ اَبِیهِ، عَنْ عَائِشَةَ، قَالَتْ: قُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، مَالِی اَرَاکَ اِذَا قَبَّلْتَ فَاطِمَةَ اَدْخَلْتَ لِسَانَکَ فِی فِیهَا کَاَنَّکَ تُرِیدُ اَنْ تُلْعِقَهَا عَسَلا؟ قَالَ: نَعَمْ، اِنَّ جِبْرِیلَ الرُّوحَ الاَمِینَ نزل اِلَیَّ بِعُنْقُودٍ قُطِفَ مِنَ الْجَنَّةِ فَاَکَلْتُ وَجَامَعْتُ خَدِیجَةَ، فَوَلَدَتْ فَاطِمَةَ، فَاِذَا اشْتَقْتُ اِلَی الْجَنَّةِ قَبَّلْتَهَا فَهِیَ حَوْرَاءُ اِنْسِیَّةٌ. در پایان روایت، عبد العزیز بن عبدالله تصریح میکند که این روایت با همین سند از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نقل شده است. قَالَ: فَقَالَ عَبْدُ الْعَزِیزِ: لا اِلَهَ اِلا اللَّهُ هَذَا عَنْ رَسُولِ اللَّهِ بِهَذَا الاِسْنَادِ، وَاللَّهِ لا کَتَبْتُهُ اِلا قَائِمًا عَلَی رِجْلِی وَلا کَتَبْتُهُ اِلا فِی وَرَقَّةٍ تِهَامِیَّةٍ بِمَاءِ الذَّهَبِ. قَالَ: فَقَامَ عَلَی رِجْلَیْهِ، وَجَاءُوهُ بِوَرَقَةٍ تِهَامِیَّةٍ وَبِمَاءِ الذَّهَبِ فَکَتَبَ الْحَدِیثَ. عبدالعزیز میگوید: خدایی جز خدای یگانه نیست، این روایت از رسول خدا با این سند نقل شده، به خدا سوگند من آن را در حال ایستاره روی زانویم در ورقه تهامیه با آب طلا نوشتم... [۴۳]
ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، الموضوعات، ج۱، ص۳۰۹.
۴.۳.۴ - طریق چهاماَنْبَاَنَا مُحَمَّدُ بْنُ اَبِی طَاهِرٍ، اَنْبَاَنَا الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ، عَنْ اَبِی الْحُسَنِ الدَّارَقُطْنِیِّ، عَنْ اَبِی حَاتِمٍ الْبُسْتِیِّ، حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْعَبَّاسِ الدِّمَشْقِیُّ، حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ ثَابِتِ بْنِ حَسَّانٍ الْهَاشِمِیُّ، حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ وَاقِدٍ اَبُو قَتَادَةَ الْحَرَّانِیُّ، عَنْ سُفْیَانَ الثَّوْرِیِّ، عَنْ هِشَامِ بْنِ عُرْوَةَ، عَنْ عَائِشَةَ، اَنَّ النَّبِیَّ کَانَ کَثِیرًا مَا یُقَبِّلُ نَحْرَ فَاطِمَةَ، فَقُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، اَرَاکَ تَفْعَلُ شَیْئًا لَمْ تَفْعَلْهُ. قَالَ: اَوَ مَا عَلِمْتِ یَا حُمَیْرَاءُ اَنَّ اللَّهَ لَمَّا اَسْرَی بِی اِلَی السَّمَاءِ اَمَر جِبْرِیلُفَاَدْخَلَنِی الْجَنَّةَ وَوَقَفَنِی عَلَی شَجَرَةٍ مَا رَاَیْتُ اَطْیَبَ مِنْهَا رَائِحَةً وَلا اَطْیَبُ ثَمَرًا، فَاَقْبَلَ جِبْرِیلُ یَفْرُکُ وَیُطْعِمُنِی، فَخَلَقَ اللَّهُ فِی صُلْبِی مِنْهَا نُطْفَةً، فَلَمَّا صِرْتُ اِلَی الدُّنْیَا وَاقَعْتُ خَدِیجَةَ فَحَمَلَتْ بِفَاطِمَةَ، کُلَّمَا اشْتَقْتُ اِلَی رَائِحَةِ تِلْکَ الشَّجَرَةِ شَمَمْتُ نَحْرَ فَاطِمَةَ فَوَجَدْتُ رَائِحَةَ تِلْکَ الشَّجَرَةِ مِنْهَا وَاَنَّهَا لَیْسَتْ مِنْ نِسَاءِ اَهْلِ الدُّنْیَا، وَلا تَعْتَلُّ کَمَا یَعْتَلُّ اَهْلِ الدُّنْیَا. [۴۴]
الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبدالله محمد بن احمد بن عثمان (متوفای۷۴۸ هـ)، میزان الاعتدال فی نقد الرجال، ج۴، ص۲۲۰، تحقیق: الشیخ علی محمد معوض والشیخ عادل احمد عبدالموجود، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت، الطبعة: الاولی، ۱۹۹۵م.
سند این روایت در معجم الکبیر، کمی متفاوت از این سند نقل شده است: حدثنا عبد اللَّهِ بن سَعِیدِ بن یحیی الرَّقِّیُّ ثنا اَحْمَدُ بن ابی شَیْبَةَ الرَّهَاوِیُّ ثنا ابو قَتَادَةَ الْحَرَّانِیُّ ثنا سُفْیَانُ الثَّوْرِیُّ عن هِشَامِ بن عُرْوَةَ عن ابیه عن عَائِشَةَ قالت کنت اَرَی رَسُولَ اللَّهِ صلی اللَّهُ علیه وسلم یُقَبِّلُ فَاطِمَةَ فقلت یا رَسُولَ اللَّهِ انی اَرَاکَ تَفْعَلُ شیئا ما کنت اَرَاکَ تَفْعَلُهُ من قَبْلُ. [۴۵]
الطبرانی، ابوالقاسم سلیمان بن احمد بن ایوب (متوفای۳۶۰ه)، المعجم الکبیر، ج۲۲، ص۴۰۰، تحقیق:حمدی بن عبدالمجید السلفی، ناشر:مکتبة الزهراء - الموصل، الطبعة:الثانیة، ۱۴۰۴ه - ۱۹۸۳م.
۳.۴ - روایت چهارمام سلیم یکی از زنان انصار و اصحاب رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است. ایشان نیز این روایت را این گونه نقل کرده است: حدثنی ابو القاسم محمود بن عبد الرحمن البستی (صدوق) انبا ابو بکر بن خلف انا الحاکم ابو عبدالله الحافظ نا مکی بن بندار الزنجانی ببغداد نا عصمة بن ابی عصمة البعلبکی نا ابو عبدالله محمد بن بکیر البصری نا عبدالله بن المثنی الانصاری ابو محمد حدثنی ابی عن ثمامة بن عبدالله عن انس عنام سلیم زوجة ابی طلحة الانصاری انها قالت لم تر فاطمة بنت رسول الله صلی الله علیه وسلم دما قط فی حیض ولا نفاس وکانت تصب علیها من ماء الجنة وذلک ان رسول الله صلی الله علیه وسلملما اسری به دخل الجنة واکل من فاکهة الجنة وشرب من ماء الجنةفنزل من لیلته فوقع علی خدیجة فحملت بفاطمة فکان حمل فاطمة من ماء الجنة. ام سلیم میگوید: فاطمه دختر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) هرگز در حیض و نفاس خونی ندید و آب بهشتی بر آنها ریخته میشد. این بخاطر این است که رسول خدا در شب معراج وارد بهشت شد، و از میوههای بهشتی تناول فرمود و از آب بهشتی نوش جان کرد، وقتی از معراج برگشت با خدیجه همبستر شد و خدیجه به فاطمه حامله شد؛ پس فاطمه از آب بهشتی به وجود آمده است. [۴۶]
ابن عساکر الدمشقی الشافعی، ابی القاسم علی بن الحسن ابن هبة الله بن عبدالله، (متوفای۵۷۱ه)، تاریخ مدینة دمشق وذکر فضلها وتسمیة من حلها من الاماثل، ج۴۰، ص۳۵۴، تحقیق:محب الدین ابی سعید عمر بن غرامة العمری، ناشر:دار الفکر - بیروت - ۱۹۹۵.
۳.۵ - روایت پنجمدر طریق دیگر این روایت، سعد بن ابی وقاص قرار دارد و این روایت را از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نقل کرده و در آن آمده است که حضرت از میوه «به» بهشتی استفاده کرده است. حاکم نیشابوری روایت این چنین آورده است: حدثنا الحاکم الفاضل ابو عبدالله محمد بن عبدالله املاء غرة ذی القعدة سنة اثنتی واربعمائة ثنا ابو الحسین عبد الصمد بن علی بن مکرم بن اخی الحسن بن مکرم البزار ببغداد ثنا مسلم بن عیسی الصفار العسکری ثنا عبدالله بن داود الخریبی ثنا شهاب بن حرب عن الزهری عن سعید بن المسیب عن سعد بن مالک قال قال رسول الله صلی الله علیه وسلم اتانی جبریل علیه الصلاة والسلامبسفرجلة من الجنة فاکلتها لیلة اسری بی فعلقت خدیجة بفاطمةفکنت اذا اشتقت الی رائحة الجنة شممت رقبة فاطمة. سعد بن ابی وقاص میگوید: رسول خدا (صلیاللهعلیهوسلم) فرمود: جبرئیل میوه بهشتی «به» را از بهشت برایم آورد و من آن را در شب معراج خوردم. پس از آن خدیجه به فاطمه حامله شد و زمانی که من به این بوی بهشتی مشتاق میشدم، گردن فاطمه را میبوییدم. [۴۷]
الحاکم النیسابوری، ابو عبدالله محمد بن عبدالله (متوفای۴۰۵ ه)، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۶۹، تحقیق:مصطفی عبد القادر عطا، ناشر:دار الکتب العلمیة - بیروت الطبعة:الاولی، ۱۴۱۱ه - ۱۹۹۰.
۵ - نکات پایانیهمانگونه که در قسمت روایات شیعه، ملاحظه میشود، این روایت از نظر شیعه صحیح و معتبر است و بزرگان به صحت آن تصریح کردهاند. در منابع اهل سنت نیز حد اقل از پنج طریق که ناقلان آن همه صحابه هستند این روایت گزارش شده است. حال ممکن است برخی در اسناد روایات نقل شده از اهل سنت اشکالی داشته باشند، و یا اشکالات ابن جوزی و برخی دیگر را تکرار نمایند. برای تنویر اذهان و رفع شبهات نکاتی را متذکر میشویم. ۵.۱ - نکته اولنکته اول در باب فضائل به روایت ضعیف عمل میشود: ممکن است برخی بگویند که اسناد این روایات ضعیف است و قابل احتجاج نیست. در پاسخ باید متذکر شد که از دیدگاه علمای اهل سنت و حتی برخی سران مذاهب روایاتی که در باب مناقب و فضائل وارده شده نیاز به بررسی و تصحیح سند نیست. مقدسی بعد از عنوان «فصل فی العمل بالحدیث الضعیف وروایته والتساهل فی احادیث الفضائل» مینویسد: ... والذی قطع به غیر واحد ممن صنف فی علوم الحدیث حکایة عن العلماء انهیعمل بالحدیث الضعیف فیما لیس فیه تحلیل ولا تحریم کالفضائلوعن الامام احمد ما یوافق هذا... بسیاری از علمای علوم حدیث قطع دارند که به حدیث ضعیفی که در مورد حلال و حرام نباشد، عمل میشود؛ مانند روایات باب فضائل. و از امام احمد موافق این نظر نقل شده است. [۴۸]
المقدسی، الامام ابی عبدالله محمد بن مفلح (متوفای ۷۶۳ه)، الآداب الشرعیة والمنح المرعیة ج۲، ص۲۸۵، تحقیق:شعیب الارنؤوط/ عمر القیام، دار النشر:مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة الثانیة ۱۴۱۷ه - ۱۹۹۶م.
علاءالدین مرداوی حنبلی نیز همین مطلب را در کتابش آورده است. [۴۹]
المرداوی المقدسی الحنبلی، علاء الدین ابو الحسن علی بن سلیمان بن احمد بن محمد (متوفای۸۸۵ ه)، التحبیر شرح التحریر فی اصول الفقه، ج۴، ص۱۹۴۴، تحقیق:د. عبد الرحمن الجبرین، د. عوض القرنی، د. احمد السراح، ناشر:مکتبة الرشد - السعودیة/ الریاض، الطبعة:الاولی، ۱۴۲۱ه ۲۰۰۰م.
نووی از علمای شافعی نیز میگوید: «اهل العلممتفقون علی العمل بالضعیففی غیر الاحکام واصول العقائد؛ [۵۰]
النووی الشافعی، محیی الدین ابو زکریا یحیی بن شرف بن مر بن جمعة بن حزام (متوفای۶۷۶ ه)، المجموع، ج۵، ص۵۹، ناشر:دار الفکر للطباعة والنشر والتوزیع، التکملة الثانیة.
علماء در عمل به خبر ضعیفی که در باره احکام و اصول عقائد نباشد؛ اتفاق دارند.»عبدالقادر دمشقی از احمد بن حنبل نقل میکند: تتمة: «ذهب الامام احمد وتبعه موفق الدین المقدسی والاکثر الی انهیعمل بالحدیث الضعیف فی الفضائل؛ [۵۱]
الدمشقی، عبد القادر بن بدران (متوفای۱۳۴۶ه)، المدخل الی مذهب الامام احمد بن حنبل، ج۱، ص۲۱۳، تحقیق:د. عبدالله بن عبد المحسن الترکی، ناشر:مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة:الثانیة، ۱۴۰۱ه.
امام احمد و موفق الدین مقدسی و بسیاری از علماء بر این عقیده هستند که به روایت ضعیف در باب فضائل عمل میشود.»بدون شک روایاتی که درباره حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) نقل شد، بینظیرترین فضیلت را برای آن حضرت بیان میکنند. برفرض که سند این روایات در منابع اهل سنت ضعیف باشند، طبق این قاعده مورد عمل علمای اهل سنت، این روایات اعتبار دارد. ۵.۲ - نکته دومنکته دوم تعدد طرق باعث تقویت و علم به صدور روایت است: نکته قابل توجه دیگر در این روایات این است که طرق آنها در منابع اهل سنت متعدد بود. و در این قسمت نیز شیخالاسلام وهابیت؛ یعنی ابن تیمیه قاعدهای را به دست میدهد که طبق آن، تعدد طرق باعث تقویت اسناد روایات میشود تا جایی که علم به صدور برای انسان حاصل میشود. و بالاتر از آن اگر راویان روایت، فاجر و فاسق هم باشند، باز روایت تقویت میشود و علم به صدور آن سر جایش باقی است. متن سخن او این چنین است: «فان تعدد الطرق وکثرتها یقوی بعضها بعضاحتی قد یحصل العلم بها ولو کان الناقلون فجارا فساقا فکیف اذا کانوا علماء عدولا ولکن کثر فی حدیثهم الغلط؛ [۵۲]
ابن تیمیه الحرانی الحنبلی، ابوالعباس احمد عبد الحلیم (متوفای ۷۲۸ هـ)، کتب ورسائل وفتاوی شیخ الاسلام ابن تیمیة، ج۱۸، ص۲۶، تحقیق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمی النجدی، ناشر: مکتبة ابن تیمیة، الطبعة: الثانیة.
تعدد طرق و کثرت طرق روایت، برخی روایت برخی دیگر را تقویت میکند تا آنجایی که علم به صدور آن حاصل میشود هرچند راوایان آن انسانهای فاجر و فاسق باشند؛ چه رسد به این که راویان عالمان عادل باشند و حدیثشان هم پر از غلط باشد.» برخی از علمای اهل سنت همانند ملا علی قاری قاعده دیگری را بیان کرده است که تعدد طرق روایت، یک روایت ضعیف را به روایت حسن تبدیل میکند. وی در کتاب «مرقاة المفاتیح» بعد از ذکر حکم کراهت تحریمی شطرنج میگوید: «ولا ینافیه ما ذکره المنذری من انه قد ورد ذکر الشطرنج فی احادیث لا اعلم لشیء منها اسناداً صحیحاً ولا حسناً علی ما نقله میرک عنهلان تعدد الطرق یورث الحدیث حسناً؛ [۵۳]
ملا علی القاری، نور الدین ابو الحسن علی بن سلطان محمد الهروی (متوفای۱۰۱۴ه)، مرقاة المفاتیح شرح مشکاة المصابیح، ج۸، ص۲۸۵۹، تحقیق:جمال عیتانی، ناشر:دار الکتب العلمیة - لبنان/ بیروت، الطبعة:الاولی، ۱۴۲۲ه - ۲۰۰۱م.
با آنچه که ما گفتیم روایاتی را که منذری آورده و صحت و حسنیت سند شان را نمیدانیم، منافات ندارد؛ زیرا که تعدد طرق حدیث را به روایت حسن تبدیل میکند.» سخاوی نیز از نووی و بیهقی نقل کرده است که آنها تعدد طرق را باعث تقویت روایت و تبدیل آن به حسن دانستهاند: «قال النووی رحمه الله فی بعض الاحادیث وهذه وان کانت اسانید مفرداتها ضعیفةفمجموعها یقوی بعضه بعضا ویصیر الحدیث حسنا ویحتج بهوسبقه البهیقی فی تقویة الحدیث بکثرة الضعیفة؛ [۵۴]
السخاوی، شمس الدین محمد بن عبد الرحمن (متوفای۹۰۲ه)، فتح المغیث شرح الفیة الحدیث، ج۱، ص۹۴، ناشر:دار الکتب العلمیة - لبنان، الطبعة:الاولی، ۱۴۰۳ه.
نووی درباره برخی روایات گفته است: این روایت هرچند سندهای آن ضعیف است، اما مجموع آنها برخی دیگر را تقویت میکند و روایت تبدیل به حسن میکند و به آن احتجاج میشود. قبل از نووی بیهقی کثرت طرق ضعیف را باعث تقویت دانسته است.»در نتیجه، روایتی که در منابع اهل سنت بیانگر انعقاد نطفه حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) از میوه بهشتی است، سخن ابن تیمیه و قواعدی که بیهقی، نووی و ملاعلی قاری بیان کردند، حسن و قابل احتجاج است؛ هرچند برخی همانند ابن جوزی و ذهبی در تضعیف آن تلاش کردهاند. ۵.۳ - نکته سومدر اینکه حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) بعد از بعثت متولد شده یا قبل از آن، میان علمای شیعه و اهل سنت اختلاف نظر است. یک قول در میان علمای اهل سنت تولد آن حضرت در سال پنجم بعثت است که بیان شد. علمای شیعه، جز سه تن آنها همانند شیخ مفید، شیخ طوسی و کفعمی عاملی همه به استناد روایات صحیح گفتهاند که آن حضرت بعد از بعثت و درسال پنجم بعثت متولد شده است. مرجع تقلید شیعه حضرت آیتالله العظمی وحید خراسانی میفرماید: «مع ان المروی عن ائمة اهل البیت وهم ادری بما فی البیت ان ولادتها بعد البعثة؛ [۵۵]
خراسانی، وحید، مقدمة فی اصول الدین، ص۲۸۴.
طبق روایات اهل بیت (علیهمالسّلام) که داناترین فرد به خانه خودشان هستند، ولادت آن حضرت بعد از بعثت است.»۵.۴ - نکته چهارممعراج از نظر شیعه و سنی در کدام سال واقع شده است؟ کسانی که به روایات انعقاد نطفه حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) از میوههای بهشتی اشکال گرفتهاند، معراج رسول خدا را در انکار این فضیلت بینظیر بهانه کرده و گفتهاند که فاطمه قبل از معراج به دنیا آمده پس اصل داستان ساختگی است. برای پاسخ به این شبهه لازم است در این قسمت اقوال شیعه و اهل سنت را درباره معراج متذکر شویم: ۵.۴.۱ - اقوال اهل سنت در مورد معراجروایات آنها، به شدت در ذکر تاریخ معراج دچار پراکندگی است و اقوال متعددی را ارائه کردهاند. ۵.۴.۱.۱ - قبل از بعثتیک قول اهل سنت بر اساس برخی روایات این است که معراج آن حضرت قبل از بعثت بوده است. فخر رازی مینویسد: و نقل صاحب (الکشاف) عن انس والحسن انه کان ذلک قبل البعثة. [۵۶]
الرازی الشافعی، فخر الدین محمد بن عمر التمیمی (متوفای۶۰۴ه)، التفسیر الکبیر او مفاتیح الغیب، ج۲۰، ص۲۹۲، ناشر:دار الکتب العلمیة - بیروت، الطبعة:الاولی، ۱۴۲۱ه - ۲۰۰۰م.
این قول را بسیاری از آنها قبول ندارند و رد کردهاند. ۵.۴.۱.۲ - یک سال بعد از بعثتگفتهاند که نماز در شب معراج واجب شد؛ اما در تاریخ معراج میان آنها گفتگو است. یک قول این است که معراج یک سال بعد از بعثت بوده است و در نتیجه تاریخ وجوب نماز هم مشخص میشود. مرداوی حنبلی مینویسد: الثَّانِیَةُ فُرِضَتْ الصَّلَاةُ لَیْلَةَ الْاِسْرَاءِ وهو قبل الْهِجْرَةِ بِنَحْوِ خَمْسِ سِنِینَ وَقِیلَ سِتَّةٍ وَقِیلَ بَعْدَ الْبَعْثَةِ بِنَحْوِ سَنَةٍ. [۵۷]
المرداوی المقدسی الحنبلی، علاء الدین ابو الحسن علی بن سلیمان بن احمد بن محمد (متوفای۸۸۵ ه)، الانصاف فی معرفة الراجح من الخلاف علی مذهب الامام احمد بن حنبل، ج۱، ص۳۸۸، تحقیق:محمد حامد الفقی، ناشر:دار احیاء التراث العربی - بیروت.
۵.۴.۱.۳ - پانزده ما بعد از بعثتقول دیگر این است که معراج پانزده ماه بعد از بعثت بوده است: واختلفوا فی وقت الاسراء: فقیل: کان بعد البعثة بخمسة عشر شهرا [۵۸]
ابن رجب البغدادی، زین الدین ابی الفرج عبد الرحمن ابن شهاب الدین (متوفای۷۹۵هـ)، فتح الباری فی شرح صحیح البخاری، ج۲، ص۱۰۴، تحقیق: ابو معاذ طارق بن عوض الله بن محمد، ناشر: دار ابن الجوزی - السعودیة/ الدمام، الطبعة: الثانیة۱۴۲۲هـ.
۵.۴.۱.۴ - هجده ماه بعد از بعثتابن عبدالبر و برخی دیگر از قول ابوبکر محمد بن علی ذهبی (یا رعینی) نقل کردهاند که وی معراج را هجده ماه بعد از مبعث میداند: واختلفوا فی تاریخ الاسراء فقال ابو بکر محمد بن علی بن القاسم الذهبی فی تاریخه ثم اسری بالنبی صلی الله علیه وسلم من مکة الی بیت المقدسوعرج به الی السماء بعد مبعثه بثمانیة عشر شهرا [۵۹]
النمری القرطبی المالکی، ابوعمر یوسف بن عبدالله بن عبد البر (متوفای ۴۶۳ه)، التمهید لما فی الموطا من المعانی والاسانید، ج۸، ص۴۸، تحقیق:مصطفی بن احمد العلوی، محمد عبد الکبیر البکری، ناشر:وزارة عموم الاوقاف والشؤون الاسلامیة - المغرب - ۱۳۸۷ه.
[۶۰]
ابی حیان الاندلسی، محمد بن یوسف (متوفای۷۴۵ه)، تفسیر البحر المحیط، ج۶، ص۶، تحقیق:الشیخ عادل احمد عبد الموجود - الشیخ علی محمد معوض، شارک فی التحقیق ۱) د. زکریا عبد المجید النوقی ۲) د. احمد النجولی الجمل، ناشر:دار الکتب العلمیة - لبنان/ بیروت، الطبعة:الاولی، ۱۴۲۲ه -۲۰۰۱م.
[۶۱]
الانصاری القرطبی، ابوعبدالله محمد بن احمد (متوفای۶۷۱هـ)، الجامع لاحکام القرآن، ج۱۰، ص۲۱۰، ناشر: دار الشعب - القاهرة.
بنابر اقوالی که معراج را بعد از بعثت میدانند، روایات شیعه و اهل سنت درباره انعقاد نطفه حضرت زهرا از میوههای بهشتی با آنها مطابقت دارد و دلیلی برای انکار آن نیست. ۵.۴.۱.۵ - تعدد معراج پیامبربرخی از علمای اهل سنت تصریح کردهاند که معراج رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) سیبار واقع شده است؛ بر این اساس، یکبار آن قبل از تولد حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) بوده است. حلبی در سیرهاش قول حاتمی را این گونه نقل کرده است. «اعلم انه لا خلاف فی الاسراء به صلی الله علیه وسلم اذ هو نص القرآن عل سبیل الاجمال وجاءت بتفصیله... ومن ثم ذهب الحاتمی الصوفی الی انالاسراء وقع له صلی الله علیه وسلم ثلاثین مرة؛ [۶۲]
الحلبی، علی بن برهان الدین (متوفای۱۰۴۴ه)، السیرة الحلبیة فی سیرة الامین المامون، ج۱، ص۵۱۴، ناشر:دار المعرفة - بیروت - ۱۴۰۰.
بدان که در معراج رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) اختلافی نیست؛ زیرا قرآن اجمالا به آن اشاره کرده و تفصیل آن در روایات آمده... ازاین جهت است که حاتمی صوفی عقیده دارد که معراج برای آن حضرت سیبار واقع شده است.»روایات صحیح بخاری و مسلم نیز نشان میدهد که معراج پیامبر به دفعات اتفاق افتاده است. در صحیح مسلم آمده که در زمان کودکی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) جبرئل آمده قلبش را شکافت و شستشو داد: «حدثنا شَیْبَانُ بن فَرُّوخَ حدثنا حَمَّادُ بن سَلَمَةَ حدثنا ثَابِتٌ الْبُنَانِیُّ عن اَنَسِ بن مَالِکٍ اَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم اَتَاهُ جِبْرِیلُ صلی الله علیه وسلم وهو یَلْعَبُ مع الْغِلْمَانِفَاَخَذَهُ فَصَرَعَهُ فَشَقَّ عن قَلْبِهِ فَاسْتَخْرَجَ الْقَلْبَ فَاسْتَخْرَجَ منه عَلَقَةًفقال هذا حَظُّ الشَّیْطَانِ مِنْکَ ثُمَّ غَسَلَهُ فی طَسْتٍ من ذَهَبٍ بِمَاءِ زَمْزَمَ. ثُمَّ لَاَمَهُ ثُمَّ اَعَادَهُ فی مَکَانِهِوَجَاءَ الْغِلْمَانُیَسْعَوْنَ الی اُمِّهِ یَعْنِی ظِئْرَهُ فَقَالُوا اِنَّ مُحَمَّدًا قد قُتِلَ فَاسْتَقْبَلُوهُ وهو مُنْتَقِعُ اللَّوْنِ قال اَنَسٌ وقد کنت اری اَثَرَ ذلک الْمِخْیَطِ فی صَدْرِهِ؛ [۶۳]
النیسابوری القشیری، ابوالحسین مسلم بن الحجاج (متوفای۲۶۱ه)، صحیح مسلم، ج۱، ص۱۴۷، تحقیق:محمد فؤاد عبد الباقی، ناشر:دار احیاء التراث العربی - بیروت.
انس بن مالک میگوید: رسول خدا با کودکان بازی میکرد که جبرئیل نازل شد و او را گرفت سینه اش را شکافت و قلبش را بیرون آورد و از میان قلبش خون لخته شده را در آورد و گفت: این بهره شیطان از تو است.سپس قلبش را در میان طشت طلائی با آب زمزم شست وشو داد و سرجایش گذاشت. کودکان نزد مادرش آمدند و گفتند: محمد کشته شد. آنها با محمد رو به رو شدند در حالیکه خون آلود بود. انس میگوید: اثر بخیه را در سینه اش دیدم.» مسلم نیشابوری بعد از نقل روایت فوق، حدیث دیگری آورده که رسول خدا باز هم در آن تصریح به شکافتن قلب و شستشوی آن کرده و نکته مهم این است که فرموده بعد از آن جبرئیل ایشان را به معراج برد: «قال عَبْدَانُ اخبرنا عبد اللَّهِ اخبرنا یُونُسُ عن الزُّهْرِیِّ ح حدثنا اَحْمَدُ بن صَالِحٍ حدثنا عَنْبَسَةُ حدثنا یُونُسُ عن بن شِهَابٍ قال قال اَنَسُ کان ابو ذَرٍّ رضی الله عنه یحدث اَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم قال فُرِجَ سَقْفُ بَیْتِی وانا بِمَکَّةَ فَنَزَلَ جِبْرِیلُ فَفَرَجَ صَدْرِی ثُمَّ غَسَلَهُ بِمَاءِ زَمْزَمَ ثُمَّ جاء بِطَسْتٍ من ذَهَبٍ مُمْتَلِئٍ حِکْمَةً وَاِیمَانًا فَاَفْرَغَهَا فی صَدْرِی ثُمَّ اَطْبَقَهُثُمَّ اَخَذَ بِیَدِی فَعَرَجَ بِی الی السَّمَاءِفلما جاء الی السَّمَاءِ الدُّنْیَا قال جِبْرِیلُ لِخَازِنِ السَّمَاءِ افْتَحْ قال من هذا قال هذا جِبْرِیلُ قال مَعَکَ اَحَدٌ قال مَعِی مُحَمَّدٌ قال اُرْسِلَ الیه قال نعم فَافْتَحْ...؛ [۶۴]
البخاری الجعفی، ابوعبدالله محمد بن اسماعیل (متوفای۲۵۶ه)، صحیح البخاری، ج۴، ص۱۳۵، تحقیق:د. مصطفی دیب البغا، ناشر:دار ابن کثیر، الیمامة - بیروت، الطبعة:الثالثة، ۱۴۰۷ - ۱۹۸۷.
به نقل انس ابوذر میگفت که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: سقف خانه من در مکه شکافته شد و جبرئیل نازل گردید، سینه مرا شکافت، سپس آن را با آب زمزم شستشو داد و بعد از آن، طشت طلایی آورد که مملو از حکمت و ایمان بود آن را در سینه من ریخت وسپس قلبم را پوشاند. بعد از آن دستم را گرفت به آسمان برد....» وقتی این دو روایت را در کنار هم قرار دهیم روشن میشود که رسول خدا در زمان کودکی خود هم بعد از شرح صدر و شستشوی قلبی به معراج برده شده است. در روایات شیعه نیز آمده است که معراج حضرت منحصر به یکبار و یا دوبار نبوده؛ بلکه فراتر از صد مرتبه بوده است. محمد بن حسن صفار از امام صادق (علیهالسّلام) روایت را اینگونه آورده است: «علی بن محمد بن سعید عن حمدان بن سلیمان عن عبدالله بن محمد الیمانی عن منبع عن یونس عن صباح المزنی عن ابی عبدالله (علیهالسّلام) قالعرج بالنبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) الی السماء مائة وعشرین مرةمامن مرة لا وقد اوصی الله (النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بولایة علی والائمة من بعده اکثر مما اوصاه بالفرایض؛ امام صادق (علیهالسّلام) فرمود: پیامبر را ۱۲۰ بار به معراج بردند؛ در هر بار، خداوند متعال در باره ولایت علی و ائمه دیگر به ایشان بیشتر از فرایض دیگر سفارش کرده است.» با توجه به این نظریه، به این نتیجه میرسیم که پیامبر معراج مکرر داشته و در یکی از معراجش، در بهشت از میوههای آن استفاده کرده که در نهایت نطفه حضرت زهرا از آن منعقد شده است. البته اقوال دیگر آنها، رخداد معراج را در سال پنجم بعثت و یا سالهای نزدیک به هجرت میدانند. که از ذکر بقیه آنها صرف نظر میکنیم. ۵.۴.۲ - قول شیعهقول مشهور در میان شیعه این است که معراج حضرت در سال سوم بعثت بوده است. سید جعفر مرتضی یکی از محققان شیعه، بعد از نقل اقوال مینویسد: «وقیل فی الثالثة -وهو الارجح عندنا...؛ [۶۶]
مرتضی عاملی، السید جعفر، الصحیح من سیرة النبی الاعظم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، ج۳، ص۹۳، طبق برنامه مکتبة اهل البیت.
و گفته شده است که معراج حضرت در سال سوم بعثت بوده است و این قول راجح در نزد ما است.»مرحوم طبرسی نیز عقیده دارد که معراج در سال دوم بعثت بوده است: وعرج به الی السماء بعد البعثة بسنتین. روایتی که نقل شده نیز همان سال سوم بعثت را تایید میکند: «ومنها: ما روی عن علی علیه السلامانه لما کان بعد ثلاث سنین من مبعثهصلی الله علیه وآلهاسری به الی بیت المقدس، وعرج به منه الی السماء لیلة المعراج؛ [۶۸]
الراوندی، قطب الدین (متوفای۵۷۳ه)، الخرائج والجرائح، ج۱، ص۱۴۱، تحقیق ونشر:مؤسسة الامام المهدی (علیهالسّلام) قم، الطبعة:الاولی، ۱۴۰۹ه.
از جمله روایات این است که علی (علیهالسّلام) فرمود: بعد از سه سال بعثت پیامبر صلی الله علیه وآله، آن حضرت به سوی بیت المقدس برده شد و از آنجا به آسمان عروج داده شد.»سید جعفر مرتضی بعد از نقل این روایت میگوید: وهذاهو الاصح والمعتمد. [۶۹]
مرتضی عاملی، السید جعفر، الصحیح من سیرة النبی الاعظم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، ج۳، ص۹۵، طبق برنامه مکتبة اهل البیت.
۶ - نتیجه کلی۱. بر اساس روایات صحیح شیعه، نطفه حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) از میوه بهشتی منعقد شده است؛ اما روایات اهل سنت نیز در اینباره از طریق صحابه نقل شده و بر اساس قاعده آنها روایتی که طرق متعدد داشته باشد، تبدیل به حسن میشود. ۲. در برخی از روایات تک تک میوههای بهشتی نامبرده شده و اشکال اهل سنت بر اضطراب متن با توجه به برخی روایات صحیح از شیعه و برخی روایات اهل سنت که همه میوهها را ذکر کرده مرتفع میشود؛ زیرا که روایات وجهالجمع دارد. ۳. اگر دلیل انکار اهل سنت، معراج رسول خدا است، خود آنها طبق چند قول، معراج حضرت را در سال اول، پانزده ماه بعد از بعثت و هجده ماه بعد از آن میدانند. علاوه بر آن، تعدد معراج نیز از روایات آنها استفاده میشود. بنابراین، یکی از معراج حضرت قبل از تولد فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) بوده است. ۴. اگر اشکال اهل سنت بر اساس روایات شیعه است، شیعیان معتقدند که معراج حضرت بنابر قول صحیح، سال سوم بعثت بوده و تولد حضرت زهرا نیز بنا به روایات صحیح در سال پنجم بعثت اتفاق افتاده است. در نتیجه اعقتاد ما طبق روایات صحیح خود ما و حتی روایات شما درست است و در نهایت اشکال شما بی اساس خواهد بود. ۷ - پانویس۸ - منبعموسسه ولیعصر، برگرفته از مقاله «آیا نور حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) از طریق میوه بهشتی به صلب رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) منتقل شد؟». ردههای این صفحه : روایات در شأن حضرت زهرا | شبهات اهل سنت | شبهات وهابیت | فضائل حضرت فاطمه | مباحث حدیثی | مباحث کلامی | ولادت حضرت فاطمه
|